تبعات آموزش مجازی از منظر شناختی
محمد حسن ملا عبدالصمد
معلم سواد رسانهای و پژوهشگر علوم شناختی و رسانه
⁉️ رسانه ها چگونه ذهن ها را به حاشیه میبرند؟!
👈میگویند دو سیاستمدار در رستوران داشتند با هم بحث می کردند؛
گارسون از آنها پرسید؛
در چه موردی دارید بحث می کنید؟
یکی از آنها گفت ؛
ما داریم برای کشتن ۱۴ هزار انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کنیم!
گارسون گفت؛
حالا چرا الاغ؟
یکی از سیاستمداران به دوستش گفت :
نگفتم با این روش کسی به آن چهارده هزار انسان اهمیت نمی دهد؟
این الاغ همان اخبار جزئی و حاشیه هاست که ؛سیاستمداران ظالم همیشه افکار عمومی را به سوی آن منحرف می کنند.
ایران جز ده کشور اول در زمینه های پزشکی، انرژی هسته ای، سلول بنیادین، نانو، تجهیزات نظامی تبدیل شده اما باید حواس ها پرت ممنوع التصویری خانم مجری باشد!؟
مردم مشکل ایران عدم ثبات اقتصادی و معیشت است، اما جریانی، رفتن زن ها به ورزشگاه را مسله اصلی مردم جلوه میدهند.
پرت کردن حواس همیشه از تاکتیک های جنگ شناختی ادراکی بوده و هست. هوشیار باشیم
✴️محمد حسن عبدالصمد
کارشناس ارشد حوزه علوم شناختی و رسانه
🌐رسانه بدون فیلتر
eitaa.com/resane97
محمد حسن عبدالصمد:
"پیوست فرهنگی" حلقه گمشده فضای مجازی کشور
مشکل از آنجا است که احساس میکردیم همینکه زیر ساخت یک پیام رسان داخلی باشد دیگر مشکلات حل میشود اما نکته آنجا است که ذات و فلسفه پیدایش یک پیام رسان یا شبکه اجتماعی متناسب با نیاز ها و اهداف سازنده تاسیس شده است و طبیعی است که نیاز ها و اهداف دنیای غرب در بسیاری موارد با نیاز ها و اهداف ما متفاوت است. برای نمونه الگوریتم و زیست مصرف در اینستاگرام مبنی بر "دیده شدن به هر قیمتی و "هدف وسیله را توجیه میکند" است. بدین منظور که کاربر هر چه قدر محتوای ساختار شکنانه و غیر معمول و معقول تولید کند، بیشتر دیده میشود.
برای دیدن متن کامل یادداشت ادامه مطلب را کلیک نمایید
محمد حسن عبدالصمد، کارشناس حوزه علوم شناختی و رسانه:
فضای مجازی چگونه ادراک انسان ها راتغییر میدهد؟
یکی از موضوعات متاثر از علوم شناختی بحث "تاب آوری" است". شاید دیده باشید افرادی در محیط بسیار نامساعد میتوانند به موفقیت هایی دست پیدا کنند. این افراد با وجود عوامل مداخله گر در جهت روند عادی زندگی، "مقاومت" میکنند، "صبوری" به خرج میدهند و با "ابتکار عمل" بهترین تصمیم را میگیرند. در مقابل افرادی وجود دارند که با کمترین موانعی دچار استرس و بحران خواهند شد.
درگیر شدن جوامع امروزی با مسائل پیچیده در حوزه های مختلف، ضرورت تاب اوری برای هر فرد، خانواده و اجتماع را دو چندان کرده است. به طبع کشوری که مردم جامعه آن، از تاب آوری بیشتری برخوردار باشند میتوانند تهدیدات و بحران ها را به فرصت تبدیل کرده و با سرعت بسیار زیادی به پیشرفت های مختلفی دست پیدا خواهند کنند.
به طور خلاصه میتوان گفت ویژگی هایی مانند قدرت تحلیل، مهارت حل مسئله، صبوری، مدیریت تصمیم و انتخاب، مسئولیت پذیری،همدلی، اعتماد به نفس، عدم تصمیمات احساسی صرف و مدیریت بحران از جمله ویژگیهای افرادی است که دارای تاب آوری بالا هستند.
شاید بتوان گفت اصلی ترین و مهمترین ویژگی که پایه و اساس تاب آوری می باشد موضوع" صبر" است. سوال اساسی این است که چه عواملی باعث افزایش صبوری و یا بی صبری در افراد خواهد شد؟
برای روشن شدن این موضوع می توانیم نگاهی بیندازیم به آیه 155 سوره بقره که میفرماید: وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
ما بطور حتم و بدون استثناء همگى شما را یا با خوف و یا گرسنگى و یا نقص اموال و جانها و میوهها مىآزمائیم، و تو اى پیامبر صابران را بشارت ده.
با اندک نگاهی به اتفاقات و بحران های مختلف در سال های اخیر میتوان دریافت که افراد و یا جوامعی که در بحران ها میتوانند با امید به آینده بر مشکلات فائق آیند، جوامعی هستند که عنصر "صبر" در آنان تقویت شده است.
بدون شک فردی که نگاه صرف مادی دارد و اصالت "لذت و سود" را مبنای خود قرار داده است، به محض ورود بحران در زندگی و یا از دست دادن موقعیت و یا ثروت خود، نمی تواند به دستگیره ای دیگر چنگ بزند؛ بنابراین دچار آشفتگی و ناامیدی خواهد شد.
اما فردی که که نگاه صرف مادی ندارد و به "رضای خدا" راضی است،به"معاد" ایمان دارد و میداند که خداوند حکیم نگهبان اوست، خداوندی که "قادر" به حل تمام مشکلات است، خداوندی که حتی "سیئات را به حسانت" تبدیل میکند، خداوندی که "حکیمانه" و "مهربانانه" اتفاقات را برای انسان رقم میزند، اگر دچار بحران شود، با روحیه ای پرامید، نه تنها دچار اختلال در افکار و رفتار نخواهد شد، بلکه به دنبال بهترین تصمیم برای حل مسئله است.
و حتی مفهوم خود کنترلی که در ادبیات دینی با عنوان «تقوا» یعنی مدیریت بر نفس عنوان میشود. خود یکی از عوامل بسیار مهم در خود مدیریتی و افزایش تاب آوری است.
بدون شک داشتن روحیه "هر چه از دوست رسد نیکوست!" و اعتقاد به این مهم میتواند باعث آرامش و صبر انسان و تاب آوری بیشتر او شود.
به عبارتی دیگر انسانی که "ایمان به غیب الهی" نداشته باشد، بدون شک در بحران ها نمی تواند تاب آوری مناسبی داشته باشد.
به عنوان مثال در جامعه ای که اصالت لذت و سود را مبنای خود قرار داده است، به محض شنیده شدن کم بودن فلان کالا، همه مردم بدون در نظر گرفتن مصلحت جامعه و حتی افراد نزدیک خود، به فروشگاه های هجوم می آورند و برای به دست آوردن جنس مورد نظر از هر وسیله ای استفاده می نمایند، و حتی به تعداد زیاد بیش از نیاز خود جنس را انبار و احتکار میکنند. این افراد با وجود دیدن افرادی که به آن جنس نیاز دارند هیچگاه کالای خود را به دیگری واگذار نخواهند کرد. چرا که در سیستم فکری آنان تنها "مادیات" است که دارای "ارزش" است.
یا در کلیپی که ده سال پیش با بازدید میلیونی در چین منتشر شد دیدیم که چطور یک ماشین سنگین یک کودک را با خونسردی تمام زیر میگیرد، و بعد از آن، 21 نفر از کنار این کودک نیمه جان بدون هیچ واکنشی عبور میکنند، که در نهایت یک خانمی پیکر نیمه جان این کودک را از زمین بلند و به دنبال پدر و مادر او میرود! به راستی چه عواملی در یک کشور کمونیست باعث این رفتار غیر انسانی خواهد شد؟ افراد این جامعه با خود میگویند که اگر به این کودک کمک نمایم 10 دقیقه وقتم در طول روز از بین میرود، و اگر ده دقیقه وقتم برود ده دقیقه کمتر کار میکنم؛ و اگر کمتر کار کنم، پول کمتری در طول روز بدست می آورم! بنابراین هیچ دلیلی برای کمک به آن کودک وجود ندارد!
در مقابل جامعه ای را ترسیم کنیم که مردم آن کمک به دیگران را یک "ارزش" تلقی می کنند و "ایثار" و "از خود گذشتگی" را یک "لذت" و عاملی برای "سعادت دنیا و اخرت" خود می دانند. در این جامعه همه برای کمک به یکدیگر سبقت می گیرند. صحنه ای که رگه هایی از آن را در راهپیمایی اربعین به وضوح دیده ایم. در راهپیمایی اربعین مردمی که خود دچار مشکلات اقتصادی فراوانی هستند، پول های خود را پس انداز میکنند تا در اربعین حسینی، پذیرای زائران امام حسین(ع) باشند، با اشتیاق ملتمسانه از آنان میخواهند که برای خوردن غذا و استراحت با لباس خاکی خود به منزلشان بیایند، و نه تنها منت نمی گذارند بلکه به به این کار خود افتخار میکنند! چنین صحنه های ناب و کم یابی در دنیای تکنولوژی مادی زده ای که بر اساس اصالت لذت و سود بنیان شده است، بسیار دیدنی و چشیدنی است. (کلیپ مرتبط)
علت این رفتار، ناشی از "ارزش مشترکی" است که به عنوان یک فرهنگ در میان این افراد حاکم است. چرا که این افراد با این دلیل که زائران مهمان امام حسین(ع) هستند، برای آنان سنگ تمام میگذارند.
یا در اتفاق ناگواری مانند شیوع ویروس کرونا در جهان، به رقم اینکه کشور ایران به محض درگیر شدن زود هنگام و بی تجربگی در مواجهه با این بیماری، بر خلاف بسیاری از کشور های به ظاهر توسعه یافته و با وجود تحریم و مشکلات اقتصادی ناشی از بی تدبیری دولت، توانست مدیریت خوبی را به لطف "روحیه ایثار" و "از خود گذشتگی" کادر درمان و گروه های جهادی در کمک مومنانه به یادگار بگذارد.
به راستی چه عاملی باعث میشود افرادی داوطلبانه و بدون هیچ چشم داشتی لباس مخصوص بر تن کنند و به امور کفن و دفن فوت شدگان کرونایی بپردازند؟(کلیپ مرتبط)
چه عاملی باعث میشود مادری سه فرزند خود را برای حفظ امنیت این کشور 8 سال به جبهه بفرستند و هنوز خود را بدهکار نظام و انقلاب بداند؟(کلیپ مرتبط)
چه عاملی باعث میشود که جوانان دهه هفتادی با این همه سرگرمی های اغوا گرایانه قرن بیست یک، برای حفظ امنیت و ناموس داوطلبانه به مدافعان حرم بپیوند؟(لینک)
چه عاملی باعث میشود طلبه ای داوطلبانه از شهری دیگر برای بازسازی خانه های سیل زده کار و درس خود را تعطیل کند و کمر در گل فرو رود تا گره ای از مشکلات هموطن خود بازکند؟ (کلیپ مرتبط)
این روحیه ایثار و از خود گذشتگی که ثمره یک جامعه با تاب آوری بالا است، از کجا نشات گرفته است؟
بر همگان روشن است که یکی از مبنای سیره قرآن و اهل بیت ایثار و از خود گذشتگی است که اوج صحنه های ان در حادثه کربلا رقم میخورد.
به همین منظور حفظ و زنده نگه داشتنم "سیره حسینی" مساوی "محبت با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا" و افزایش "روحیه ایثار گری" و در نتیجه افزایش "تاب آوری" در اجتماع خواهد شد.
شاید بتوان گفت که راه برون رفت از مشکلات داخلی و مقابله با تحریم های ظالمانه دشمن در امور اقتصادی تکیه بر "سیره حسینی" است. در سیره حسینی مسئولیت پذیری، تکیه بر داخل، امید به آینده و ایثار و از خود گذشتگی موج میزند و بدون شک کشوری که مسئولین و مردم ان دارای این ویژگی های باشند بر همه مشکلات غلبه خواهند کرد.
به همین منظور بود که رهبر کبیر انقلاب امام خیمنی(ره) در جمله معروف خود فرمودند که این محرم و صفر است که اسلام را نگاه داشته است.
به طور خلاصه اگر مدیریت بحران در صدد ایجاد و حفظ آمادگی جامعه برای پاسخگویی مناسب به حوادث و سوانح است یا اگر می خواهد در مدیریت بحران، سرعت عمل داشته و در حداقل زمان، حداکثر میزان بازسازی را ارائه دهد، باید در موضوع دینداری جامعه هدف خود کار کرده باشد.
شاید برخی از مسئولین از این معادله بی خبر باشند ویا خود را به بی خبری زده اند، اما دشمنان این مرز بوم یعنی آمریکا و صهیونیست که همیشه به دنبال بحران افرینی و آشوب در ایران عزیز بوده اند، به خوبی می دانند که تا زمانی که روحیه ایثار و از خود گذشتگی که ریشه در عاشورا دارد در میان مردم حاکم است، بسیاری از توطئه های آنان خنثی خواهد شد. به همین منظور در سال های متمادی به خصوص در سال اخیر با تمام ترفند های مختلف سعی در کمرنگ شدن شعائر حسینی در ماه محرم شدند.
از طرفی به قول رهبر معظم انقلاب، دشمنان با جریان "تحریف رسانه ای" خود از کتمان و کوچک نمایی واقعیت های موجود و بزرگ نمایی مشکلات مانند شکوه پاسداشت شعائر حسینی، سعی در تغییر دستگاه محاسباتی و افکار مردم دارند، اما با لطف و عنایت اهل بیت بر خلاف پیش بینی دشمنان، در ایام کرونا جلوه ای بی نظیری از عزادارای و تعظیم شعائر حسینی همراه با شور حسینی را به جهانیان معرفی می کنیم.
در پایان بیانات رهبر انقلاب در همین رابطه را که 26/11/98 در دیدار با مداحان اهل بیت ایراد فرمودند را میخوانیم:
" اگر حالا انتقال معارف اهلبیت در مجالس روضهخوانی و مجالس هیئتها و مانند اینها تحقّق پیدا بکند، این یک ذخیرهی تمامنشدنی است. امروز هم که شما ملاحظه میکنید کشور شما، جامعهی شما، زیر فشارهای گوناگون تابآوریِ حیرتانگیزی دارد، ما حرفهای اینها را میخوانیم، میبینیم، میشنویم. تابآوریِ ملّت ایران برای ناظران جهانی حیرتانگیز است؛ تعجّب میکنند. این فشاری که غول وحشی آمریکایی وارد میکند، ملّتها[ی دیگر] طاقت یکپنجم این و یکچهارم این را هم ندارند، امّا ملّت ایران محکم ایستاده؛ این بیستودوّمِ بهمنش و قبل از آن [هم] تشییع جنازهی سردار آسمانیاش؛ اصلاً همه را متحیّر میکند که این چه ملّت مقاومی است. این به برکت همین معارف اهلبیت است، به برکت همین مجالس و محافل است، به برکت نام و یاد حسینبنعلی و به برکت نام و یاد فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است."
لینک همین مطلب در روزنامه کیهان
http://kayhan.ir/fa/news/197128
http://kayhan.ir/fa/issue/1939/8
محمد حسن عبدالصمد:
عبور از بحران کرونا با پیوست اجتماعی
هر پدیدهای که انتخاب میکنیم بدون شک پیوستهایی دارد که باید به آن توجه کنیم. بهطور نمونه وقتی نوشابه را بهعنوان نوشیدنی انتخاب میکنیم، لازم است به فکر عواقب آن در سیستم ایمنی بدن هم باشیم. وقتی اپلیکیشنی را انتخاب میکنیم لازم است به فکر وابستگی و پیوستهای رسانهای آن باشیم.
اغلب شرکتهای سازنده کالا و ارائهدهنده خدمات بهمنظور سودآوری به دنبال جذب مشتری و بالا بردن استفاده مصرفکنندگان هستند و سعی میکنند پیوستهای ذهنی و فرهنگی که در بینش، گرایش و کنش تأثیر میگذارند را مخفی کنند؛ و چهبسا هدفشان از بهاصطلاح خدمترسانی، اجرایی شدن همان پیوستها در زیر سایه محصولاتشان است.
جالب است بدانیم بسیاری از محصولات بهویژه در حوزه تکنولوژی و پوشاک، بیشتر از آنکه مصرف صرف محصول برای تولیدکننده مهم باشد، اجرایی شدن پیوستهای آن برای تولیدکنندگان اهمیت دارد و شاید اگر مصرفکنندگان به نیتهای پنهانی تولیدکنندگان پی ببرند، هیچگاه از آن محصول استفاده نکنند.
برای مثال استفاده از نرمافزارهای مختلف در فضای مجازی نه به خاطر خدمترسانی به مردم بلکه بیشتر برای بهرهبرداری از اطلاعات کاربران و ذائقه شناسی، در جنگ قدرت استفاده میشود، درحالیکه اکثر کاربران این موضوع را توهم توطئه مینامند!
گاهی اوقات هم برخی اتفاقات مانند بیماری کرونا پیوستهایی دارد که شاید کمتر به آن توجه شود. اینکه پیوستهای کرونا همگی اهداف جریان توسعهدهنده آن بوده یا خیر، قابلبحث است. اما در این متن به دو نمونه از پیوستهای کرونا به زبان ساده میپردازیم.
۱- در شرایط شیوع کرونا و قرنطینه خانگی، بدون شک "تلویزیون" و "موبایل" دو مونس اکثر خانهها شده است. از کودک خانه که بهجای بازی در فضای حقیقی، بهناچار بازی در فضای مجازی را برگزیده، تا بزرگترها که برای گذراندن وقت، ارتباطات با دیگران و کسب خبر، از فضای مجازی بهره میبرند. رسانه ملی هم برای حمایت از شعار در خانه میمانیم برای مردم فیلمهای سینمایی متنوعی را پخش میکند و شبکههای اجتماعی خدمات جدید خود را رونمایی میکنند. همه این اتفاقها پس از مدتی منجر به یک پدیدهای شوم به نام "اعتیاد رسانهای" میشود؛ موضوعی که عمدتاً کمتر موردتوجه خانوادهها و دستاندرکاران ستاد بحران قرارگرفته است. در شرایطی که بهصورت ناخواسته پیوند بین خانواده و فضای مجازی رخداده است، لازم است که تدبیری برای مزایا و عواقب جبرانناپذیر آن دیده شود.
در حال حاضر مخاطبان فضای مجازی با انبوه اطلاعات، شایعات، محتواهای غیراخلاقی و خشونتآمیز، اباحه گری، تلف شدن وقت، تغییر سبک زندگی و... روبهرو هستند و پیامدهای ذکرشده، ناشی از وضعیت بی دروپیکر فضای مجازی در ایران است. وضعیتی که بهجای سامان دادن به آن یعنی ایجاد شبکه امن با زیرساخت بومی و تولید پلتفرمهایی بر اساس نیازهای واقعی انسان، با وعده اینترنت رایگان و افزایش سرعت و... منافقانه یا جاهلانه سعی در اجرایی شدن اهداف سردمداران غولهای رسانهای دنیا با شعار "عصر ارتباطات" را دارند؛ بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم کرونا باعث افزایش مصرف رسانهای و درنهایت اعتیاد رسانهای شده است. لازم است بررسی شود که این موضوع چه تغییراتی در عقاید، افکار و رفتار مردم در طولانیمدت خواهد داشت؟ تا درنتیجه آن بتوانیم تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم و با آموزش مدیریت زمان و مدیریت تمایلات، مردم را در این ایام به استفاده بهینه از زمان خود برای ترویج کتابخوانی، افزایش معنویت، روابط صمیمی در خانواده، بازیهای خانگی، آموزشهای مجازی و... بهره ببریم.
۲- در ابتدای شیوع کرونا که توصیهشده بود با یکدیگر دست ندهید و روبوسی نکنید و فاصله اجتماعی را رعایت کنید که این رویداد به لحاظ علم پزشکی هم پذیرفته است. در ابتدا هنگام مواجهه با نزدیکان احساس میکردیم که گویا نمیتوانیم احساسات خود را به خوبی انتقال دهیم و گویا ارتباطات ما دچار نقص شده بود. اما امروزه بعد از گذشت یک ماه از کرونا دیگر احساس نقص در ارتباطات نداریم و بسیار طبیعی هنگام مواجهه با عزیزان از فاصله دور تنها با سلامی از کنار هم عبور میکنیم. مراد از اشاره به این رویداد علمی این است که بعد از پایان این بیماری، ارتباطات انسان با خود، با خدا، با طبیعت و با دیگر انسانها دچار تغییراتی خواهد شد و پیامدهای اجتماعی را در بر خواهد داشت و احتمال میرود که این رفتارها در انسان نهادینه شود. این موضوع هم میتواند بهعنوان یک فرصت و هم بهعنوان یک تهدید جدی برای انسان و جامعه تلقی شود.
درمجموع هرچند پدیده کرونا باعث رسوایی شیوه حکمرانی غرب شد و بسیاری از سوء مدیریتهای اجتماعی و اقتصادی را نمایان کرد و هرچند که در همین زمان شاهد شکوفایی همدلی اجتماعی و بالا بودن تابآوری در ایران بودیم، اما باید هوشیارانه بدانیم که این اتفاق همراه با پیوستهایی است که لازم است با دقت به تغییرات آن توجه کرد تا بتوانیم ضمن دوری از درگیر شدن به پیوستهایی که مغایر باارزشها است، از این پدیده بهعنوان یک ابزاری برای رشد و تعالی بشر استفاده کنیم.
لینک همین مطلب در سایت سدید
🔴💡کشف جدید علوم شناختی...
📹نام بردن از شهید #سردار_قاسم_سلیمانی در نشست بین المللی در ونزوئلا و عکس العمل حضار از ۵١ کشور جهان
✅ تمام غول های رسانه ای دنیا با همه شگرد های عملیات روانی و تاکتیک های شناختی سعی در تغییر اذهان را دارند.
اما شهادت قاسم سلیمانی تمام معادلات شناختی را تغییر داد و فرضیه ای جدید را ایجاد کرد که قلب هم به عنوان یک عضوی از بدن از هزاران کیلومتر دارای "تاثیری" بیش از رسانه ها است.
اصلی که تاریخ و شواهد قرانی زیادی آن را تائید میکند، این بار در جلوی چشمان همه ما قرار گرفته است.
🔹 فاعتبروا یا اولی الابصار...
پس عبرت گیرید ای دارندگان چشم
محمدحسن عبدالصمد:
"سیاستهای رسانهای" اعم از زیرساخت، ابزار و محتوای باید در جهت جریان هدایت باشد/ تربیت رسانهای و تقوا دو ضرورت برای زیست سالم در فضایمجازی است.
محمدحسن عبدالصمد کارشناس رسانه در گفتگو با خبرنگار فرهنگ سدید نشسته است که میتوانید مشروح آن را در زیر بخوانید:
سؤال: تعریف شما از سواد رسانهای چیست؟
عبدالصمد: قبل از تعریف سواد رسانهای یک مقدمهای نیاز است که ذات فلسفه رسانه برای "تولیدکننده" و "مصرفکننده" چیست؟ تولیدکننده و صاحبان رسانه عمدتاً به دنبال ثروت یا قدرت هستند و در این حوزه اکثراً از هر تاکتیکی برای جذب مخاطبان استفاده میکنند. نکته اول که حائز اهمیت است این است که، مصرفکننده رسانه باید بداند که این "محتوایی" را که دارد استفاده میکند توسط چه کسی و با چه هدفی تولیدشده است. کجای آن مفید و کجای آن غیرمفید و حتی مضر است.
از طرفی دیگر کسانی که رسانهها را "مصرف" میکنند دلایل مختلفی دارند، برخی برای آگاهی و کسب خبر و یا علم، رسانه را مصرف میکنند. برخی دیگر ممکن است تنها برای سرگرمی، لذت و پر کردن وقتشان استفاده میکنند. در این میان طبیعی است که صاحبان رسانه میتوانند "ذائقه" و "تمایلات" مخاطبین را "جهت" دهند.
اگر بخواهیم مسئولیت وظیفه و تعهد رسانه را روشن کنیم نگاهی میاندازیم به بیانات رهبری در دیدار با شاعران و اهالی فرهنگ در سال ۹۸ که فرمودند: «شعر یک رسانه است؛ یک رسانهی اثرگذار است و برای انتقال مفاهیم، کارآمدیِ مضاعف دارد نسبت به بیان غیر شعری؛ اغلب هنرها همینجور هستند. البتّه هنرها باهم متفاوتاند؛ خود شعر یک خصوصیّات و یک امتیازات ویژهای دارد -کما اینکه بعضی از هنرهای دیگر هم برای خودشان امتیازاتی دارند- که منحصربهفرد است و حالا نمیخواهیم وارد آن مقولات بشویم. خب این قدرت تأثیری که در شعر وجود دارد، مسئولیّتآور است. به طور کلی همهی اشیاء، همهی اشخاص، همهی پدیدههایی که شأن بالاتری دارند، مسئولیت بالاتری هم دارند. جنابعالی هم اگر چنانچه در مجموعهای از آحاد جامعه بُرشِ بیان و نظر و رأی داشته باشید، مسئولیتتان بیشتر از آنکسی است که این بُرش را ندارد؛ بنابراین شعر به مناسبت همین قدرت تأثیرگذاری، دارای مسئولیت است، تعهّد دارد، تعهّدی بر دوش شعر هست؛ این تعهّد چیست؟ قرار گرفتن در خدمت جریان روشنگریِ الهی در طول تاریخ بشر. دو جریان در طول تاریخ وجود داشته: جریان بیّنات و جریان اغوا؛ جریان هدایت و جریان ضلالت، اضلال. «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنت» یک جریان است در طول تاریخ، «لَاُغوِیَنَّهُم اَجمَعین» هم که حرف شیطان است، یک جریان دیگر است. مسئولیّتِ شعر این است که در خدمت آن جریان اوّل قرار بگیرد؛ علّتش هم واضح است، چون این را خدا داده، مال خدا و نعمت الهی است و ما بندگان خدا هستیم [پس]بایستی هر چه به ما نعمت داده، در خدمت جریان نبوّت و هدایت از سوی پروردگار قرار بدهیم؛ خب بنابراین، تعهّد این است.»
این سخنان در جمع دیدار با شعرا مطرحشده است. شعر به عنوان یکی از ابزار هنری و بهنوعی یک رسانه تأثیرگذار است. فقط کافی است در این بیانات بهجای عبارت شعر عبارت "رسانه" را جای گذاری کنیم.
با توجه به نظرات کارشناسان، درمجموع ما معتقدیم "سیاستهای رسانهای" اعم از زیرساخت، ابزار و محتوای آن باید در جهت جریان هدایت باشد یعنی رسانه ذاتاً باعث رشد و تعالی انسان شود.
سؤال: عموم مردم وقتی میشنوند که کسی میخواهد آنها را در جهتی هدایت کند، موضع میگیرند و استقبال نمیکنند؟
عبدالصمد: ببینید، همین الآن دنیای غرب دارد مردم دنیا را هدایت میکند منتهی هدایت در جهت شیطانی و با اهداف خودش؛ اما، چون اکثراً دارای بسترهای زیرساختی و توانمندیهای هنری بسیار قوی هستند، این هدایت به ظاهر دیده نمیشود. اگر ده سال گذشته از مردم ایران میپرسیدیم که حاضرید فلان لباس را بپوشید و یا فلان مدل زندگی کنید، هیچ کس قبول نمیکرد و حتی ممکن بود از این حرف ما ناراحت شوند؛ اما الآن همان مدل و همان سبک را رفتار میکند، چرا این اتفاق می افتد؟ چون رسانه عموما به صورت بسیار آرام و به صورت تخدیری اول "افکار" و بعد "گفتار" و سپس "رفتار" ما را تغییر میدهد. یک مثالی هست با عنوان قورباغه داغ، در یک آزمایش علمی قورباغهای را نزدیک آبی میکنند که به نقطه جوش رسیده است، قورباغه عقب میرود و از رفتن به آب خودداری میکند، چون متوجه حرارت این آب میشود، بعد همان قورباغه را داخل آب سرد میگذارند و این آب سرد را با شعله بسیار ملایم آرامآرام گرم میکنند تا ببینند وقتی آب به نقطهجوش میرسد عکسالعمل قورباغه چیست، جالب است قورباغه اصلاً متوجه اتفاقات نمیشود و چند دقیقه بعد قورباغه بدون اینکه هیچ عکسالعملی از خود نشان بدهد در آبجوش، آب پز میشود و میمیرد، الآن تقریباً رسانهها همین کار را با مردم انجام میدهند بسیار آرام سبک زندگی ما را تغییر میدهند.
ما خیال میکنیم تنها محتوایی روی ما تأثیر دارد که مستقیماً حرفی را بزند. یک پدر و مادر احساس میکنند همینکه به فرزند خود اجازه نمیدهند که فیلم "غیراخلاقی" و "ترسناک" ببیند وظیفه خود را بهخوبی انجام دادهاند و هیچ خطری از دیدن "اخبار" و یا "پیامهای بازرگانی" و یا یک "سریال" برای فرزند خود نمیبییند.
برای مثال در تبلیغ یک یخچال و یا یک آبمیوه از صداوسیما، وقتی کودکی درب یخچال را باز میکند در تمام طبقات یخچال، انواع و اقسام میوههای گوناگون، کیک، ژله، آبمیوه و غذاهای رنگارنگ وجود دارد. تصور کنید وقتی کودکی این تبلیغ را مشاهده کند و بعد درب یخچال خانه خودشان را باز کند، میبیند که در یخچال خانهشان از این تنوع و رنگارنگی خبری نیست. سؤال این است؛ بعد از این اتفاق آیا این بچه احساس خوشبختی میکند یا احساس بدبختی؟ چند درصد از مردم ایران درون یخچالشان این چنین رنگارنگ است؟ اینیک قانون طبیعی است که هر چه قدر میزان توقع بالا برود میزان "رضایتمندی" از زندگی هم کاهش مییابد. این موضوع احساس خوشبختی و احساس بدبختی موضوع بسیار مهمی است که خود توضیحات مفصلی دارد.
از این مثالها صدها مورد وجود دارد. ترویج "اشرافی گری"، ترویج "حرص و طمع"، "اسراف"، "خود و محوری" و... آسیبهایی دارد که از همین رسانههای خودی و قانونی هم قالب دریافت است که شاید بتوان گفت: این آسیبها ضررش کمتر از دیدن فیلمهای غیراخلاقی نیست، چراکه "جهانبینی" و "تفکر" یک انسان را دچار دگرگونی و یا دستکاری میکند. درمجموع همانطور که گفتم سیاستهای رسانهای باید در جهت جریان هدایت الهی باشد.
سؤال: خب با این فرض یعنی باید رسانه کاملاً دینی باشد، یعنی همه صداوسیما سیمای و شبکههای اجتماعی ما بشود شبکه قران و دروس حوزوی؟
عبدالصمد: متأسفانه تا میگوییم رشد و تعالی انسان، همه در ذهنشان مسائل رایج مذهبی مانند نماز و روزه و هیئت متبادر میشود. هر چند اینها هم نیاز و اصل است، اما گاها در برخی جوامع بیدین هم میبینیم که برای رشد و تعالی انسان برنامه تولید میکنند؛ اما، چون متأسفانه ما تا چه در "ابزار" و چه در تولید "محصولات فاخر هنری" بسیار کم، کار قوی و تأثیرگذاری داشتهایم، احساس میکنیم برنامه متعالی تنها شبکه قرآن است، هر چند منکر برنامهها فاخر در صداوسیما نیستیم، اما همین پیامهای بازرگانی هم بهجای اینکه در جهت ترویج اشرافی گری، حرص و تفاخر باشد میتواند در جهت جریان هدایت الهی باشد، میتوان فرهنگ "ترجیح خوبتر از خوب" را، "ایثار" را "مهربانی" را "صبر" را ترویج دهد. منتهی، چون ما تاکنون مانند بسیاری از برنامههای تولیدی سعی نمودیم از غرب "تقلید" کنیم. احساس میکنیم کار بسیار دشوار و نشدنی است. درحالیکه ذات و سرشت پاک انسانها با مضامین الهی و اخلاقی بیشتر عجین است، اما، چون ذائقههای تغییر کرده و کار هنری فاخر در انتقال ارزش و مبانی دینی و انقلابی بهخوبی صورت نگرفته این اقدام دشوار به نظر میرسد.
سؤال: شما نکته اول را بخش محتوایی رسانه را اشاره کردید؟ نکته دوم چیست؟
عبدالصمد: درست است، نکته اول این شد که مصرفکننده رسانه بداند که این "محتوایی" را که دارد استفاده میکند توسط چه کسی و با چه هدفی تولیدشده است. کجای آن مفید و کجای آن غیرمفید و حتی مضر است؛ اما نکته دوم که اهمیت و بسترساز "محتوا" است موضوع "زیرساخت" میباشد.
همانطور که محتوا باید در جهت جریان هدایت انسانها باشد " زیرساخت" هم باید در جریان هدایت الهی قرار گیرد. این موضوع بعضاً مورد غفلت قرار میگیرد و بسیاری از کارشناسان تنها علت قدرت جریان شیطانی را تنها در موضوع محتوا میدانند. درحالیکه اگر "زیرساخت" در جریان هدایت نباشد عمده تلاشهای محتوایی مفید هم تأثیر چندانی نخواهد داشت، چراکه صاحبان قدرت رسانهای "مسیر" را طوری جهتدهی کردهاند که امکان رسیدن محتوای ارزشی به مخاطبان میسر نخواهد شد. بگذارید مثالی بزنم. وقتی شما بهترین محتواهای فاخر هنری را در فضای نت جهانی بارگذاری کنید و مردم یک کشور تنها از گوگل استفاده میکنند، این گوگل و سیاستهای پیدا پنهان او است که امکان دیده شدن و یا دیده نشدن محتوای شمارا میدهد. شاید این جمله را چند سال گذشته میگفتیم، عدهای روشنفکرمآب کمسواد، ما را متهم میکردند به مخالفان "گردش آزاد اطلاعات"، اما با رسانهای شدن اقدامهای اخیر مانند بسته شدن صدها حساب کاربری ایرانیها و افراد خاص تأثیرگذار در توییتر و اینستاگرام، کمتر کسی است که هنوز قائل به این باشد که صاحبان این پلتفرمها بر اساس سیاستهای رژیم صهیونیستی عمل نمیکنند.
سؤال: الآن در بخش زیرساخت ایران ما کجا هستیم؟
عبدالصمد: کارشناسان این حوزه باید به سؤال بهصورت دقیق پاسخ دهند، اما آن چیزی که برای همگان قابلمشاهده است این است که موتور جستجوی اول ایرانیان، گوگل، پیامرسان اول ایرانیان، تلگرام، در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و توییتر، در پست الکترونیکی هم جیمیل و یاهو در ایران بیشترین کاربر را دارد. با توجه به این بسترهایی که همه در اختیار دشمن درجهیک ما، یعنی آمریکا و اسرائیل قرار دارد، چطور میتوانیم در فضایمجازی اقدام مؤثر داشته باشیم؟ وقتی "ویکی پدیا"، که غیر معتبر بودنش مشهود است، میشود منابع تحقیقی دانشجو و حتی برخی از اساتید دانشگاهی ما، دیگر نمیتوان انتظاری از تأثیرگذاری محتوای مفید در فضایمجازی داشت. متأسفانه باوجود داشتن نخبگان و تولیدکنندگان پلتفرمهای ایرانی، به علت منفعتهای سیاسی و اقتصادی برخی از مسئولین اجرایی، حمایتی شایسته از این افراد نمیشود.
یکی از راهکارهای مهم هم در این بخش، همان ابلاغ رهبر معظم انقلاب به اعضای شورای عالی فضایمجازی است، یعنی راهاندازی "شبکه ملی اطلاعات" که متأسفانه این موضوع همچنان بعد از گذشت چند سال، مورد غفلت مسئولان مربوطه قرارگرفته است.
یک نکته مهم این است که حتی اگر زیرساخت و محتوا هم ایرانی باشد، اما سازوکار و پلتفرم، کپی شده از دنیای غرب باشد ما بازهم نمیتوانیم در این زمینه به توفیقاتی دست پیدا کنیم. برای نمونه در حوزه پیامرسان و یا شبکههای اجتماعی آیا همینکه زیرساخت و سرور این شبکهها ایرانی و داخلی باشد آیا دیگر آسیبهای رایج در فضایمجازی را نخواهیم داشت؟ خیر، باید با نوآوری و خلاقیت "نیازهای واقعی انسان" را شناخت و بر اساس آن ابزارهای متناسب با "رفع نیاز" او را ایجاد کرد. متأسفانه بسیاری از سرویسهایی که برای خدمات ارائه میشود بر اساس "نیازهای کاذب" است. حالا فرقی نمیکند این سرویس ایرانی باشد یا خارجی. به قول آقای افسری، همه سرویس و پلتفرمها سناریوهایی دارند که ما هم ناخودآگاه بر اساس آن سناریوها آنها عمل میکنیم هرچند اگر محتوای دینی را داخل آن قرار دهیم و راهکار این است که ما هم باید متناسب با مبانی دینی و اخلاقی خودمان سناریوی جدیدی از سرویس و پلتفرمها ایجاد کنیم.
سؤال: یعنی شبکههای اجتماعی و پیامرسانها نیاز کاذب هستند؟
عبدالصمد: ببینید هر انسانی نیازهایی در زندگی دارد و در کنار آن خواستهایی هم میتواند در زندگی داشته باشد. "نیاز" مانند نیاز به غذا در زمان گرسنگی، اما "خواست" یعنی خوردن مثلاً نوشابه یا تخمه بعد از غذا؛ یعنی اگر تخمه یا نوشابه نباشد زندگیها دچار مشکل نخواهد شد. امروزه رسانهها خواستهای ما را تبدیل به نیاز میکنند یا بهعبارتیدیگر "نیاز کاذب" درون ما به وجود میآورند. مثلاً در تبلیغات و پیامهای بازرگانی طوری وانمود میشود که فلان روغن، کفش یا شامپو نیاز ما است و باید برای زندگی و داشتن تنی سلامت، از آنها استفاده کنیم. یا برای نمونه آیا تمام دانش آموزان ابتدایی یک مدرسه نیاز به تبلت و گوشی تلفن همراه اندروید با اینترنت پرسرعت دارند؟! خیر؛ اما همه آنها "احساس نیاز" میکنند و این احساس نیاز را حتی به والدین هم انتقال میدهد؛ و یا گشتوگذار در فضایمجازی، مثلاً گشتن و چرخیدن در اینستاگرام تا چه حد برای انسان مفید است و چقدرش "نیازهای اصلی" و دردی از انسان را دوا میکند و چقدرش هیچ خاصی ندارد؟! اما هماکنون شاهد هستیم که در کشور ما، بسیاری از افراد به این ابزار و محتواها "احساس نیاز" میکنند و ساعتهای در روز را به گشتوگذار در فضایمجازی میپردازند. حرف من این است که با داخلی کردن یک پیامرسان و یا شبکه اجتماعی با همان متدهای غربی، بسیاری از مشکلات مانند "اعتیاد به فضایمجازی" و "هرزهگردی" در فضایمجازی حل نخواهد شد.
سؤال: جایگاه سواد رسانهای در این حوزه کجا است؟
عبدالصمد: وقتی آسیبهای ناشی از فضایمجازی را مشاهده میکنیم متوجه میشویم که محتوا و زیرساخت میتواند در کاهش یا افزایش این آسیبها مؤثر باشد، اما آیا اگر زیرساخت ایمن و داخلی باشد و محتوای هم تا حد ممکن کنترلشده باشد، آیا دیگر شاهد مشکلات نخواهیم بود؟ خیر، در اینجا موضوع "تربیت فردی و اجتماعی" مطرح میشود، اینکه یک فرد در استفاده از رسانه چگونه عمل کند برمیگردد به سواد رسانهای که برخی از آن با عنوان "تربیت رسانهای" یاد میکنند.
تا اینجا در ارتباط موضوع جهتدهی محتوا و زیرساخت صحبت کردیم که باید در جهت هدایت الهی باشد. همچنین در رابطه با "تربیت رسانهای" سخن گفتیم، اما گام چهارمی هم هست که باید موردتوجه قرار گیرد و آن موضوع "تقوا" است.
سؤال بسیار مهم این است که اگر در فضایی هم زیرساخت هم محتوا و هم تربیت رسانهای بهصورت کامل رعایت شود آیا این باعث میشود که مثلاً یک فرد فیلم غیراخلاقی نبیند یا حتی به آن فکر نکند؟ یا دلیل میشود که فرد، وقتش را در رسانه به بطالت نگذارند؟! اینجا است که موضوع " تقوا فردی و اجتماعی" مطرح میشود؛ فردی که از کودکی والدین او، به آن اصول تربیت صحیح را یاد ندادهاند، یقیناً دچار مشکل میشود. فرزندی که پدر و مادرش تفاوتی برای تربیت در ۷ سال اول و دوم قائل نمیشود و اصول آن را فرانگرفته است در فضای سالم مجازی هم دچار مشکل خواهد شد.
برای نمونه فرض کنیم فرزندی طوری تربیتشده باشد که از کودکی هر چه خواسته است برایش تهیهشده است و هیچ "قانونی" در آن خانه حاکم نبوده است، "ادب" و "خودکنترلی" در آن خانواده آموزش داده نشده است، در این صورت این فرد "هر زمان" بخواهد میتواند به "هر ابزاری" که "دلش میخواهد" دست پیدا کند و در آن "هر محتوایی" که دلش میخواهد تولید و یا توزیع کند.
درواقع حرف من در این مثال فرهنگ "دلم میخواهد" است. با ترویج فرهنگ دلم میخواهد که همان "پیروی بیچونوچرا" و "بدون قاعده" از "هوای نفس" است، دیگر هیچ آموزشی جواب نمیدهد. در این خانواده اگر هم قانونی گذاشته شود فرد، سعی در شکستن و یا بیحرمتی به قانون را دارد. اگر در این خانواده همه اعضای آنهم دورههای تخصصی سواد رسانه همگذارنده باشند، اما رفتار آنها منجر به کاهش آسیبهای رایج در فضایمجازی منجر نخواهد شد.
بهصورت خلاصه باید گفت که برای داشتن زیست سالم در فضایمجازی باید چهار عنصر یعنی سیاستگذاریها در محتوا و هم زیرساخت در جهت جریان هدایت الهی باشد و همچنین انسان باید به تربیت فردی و اجتماعی در مواجهه با رسانه (سواد رسانهای) و تقوای فردی و اجتماعی نیز مجهز باشد.
منبع: فرهنگ سدید
-سلام برنامه عصر جدید
* بله بفرمائید:
-عباس برزگر هستم. من تونستم با دست خالی روستامون رو تبدیل به قطب گردشگری کنم میتونم تو برنامه تون شرکت کنم و ایدم رو بگم، شاید بقیه هم بتونن استفاده کنن؟
* نمیدونم چی میگی؟ ما گفتیم کشف استعداد تو زمینه سرگرمی و ورزشی هنری. این کدومشه؟ فیلمی از کارات داری بفرست بررسی میشه. اگه نه وقت ما رو هم نگیر.
-----------------------------------------------------------------
- الو سلام برنامه عصر جدید؟
* بله بفرمائید
- حسین عطایی هستم. 16 تا اختراع تو زمینه های طراحی خودرو دارم و دو تا کمپانی بزرگ خودروسازی دنیا هم بهم پیشنهاد دادن میتونم تو برنامه عصر جدید شرکت کنم.
* چند سالته عمو؟
- 13 سال
پسرم بدون اجازه پدر و مادرت دست به تلفن نزن. اگر فیلمی از کله ملق زدن داری یا میتونی با دهنت صدای اگزوز در بیاری بفرست تا بررسی بشه.
------------------------------------------------------------------
-سلام من مبینا وطن خواه هستم یک دستگاه هوشمند نشت یاب لوله های اب رو اختراع کردم میتونم تو برنامتون شرکت کنم
* خانم محترم انتظار داری ما یه لوله کش رو دعوت کنیم به پربیننده ترین برنامه تلویزیون؟
- آقای محترم درست صحبت کنید، من بعد از اختراعم تو اداره مالکیت صنعتی ایران به کشور سویس دعوت شدم تا تو چهل و پنجمین جشنواره اختراعات بین المللی ژنو شرکت کنم.
* پس برو همونجا تو برنامه عصر جدیدشون شرکت کن. اینجا باید بتونی روی استیج استعدادت رو تو چند دقیقه اجرا کنی تا دهن همه داور ها و شرکت کننده ها کف کنه. نتونی اجرا کنی یعنی استعداد نداری!
----------------------------------------------------------------
-سلام برنامه عصر جدید
* بله بفرمائید؟
- محمدعلی اسلامی هستم با کامپیوتر مسابقه دادم و تونستم پیروز بشم، طوری که در عرض یک دقیقه تونستم اطلاعاتی از ۱۵ صفحه قرآن رو بدون اطلاع قبلی از من سؤال شد رو جواب بدم. ، طوری که انگار تمام صفحات قرآن جلوی چشمامم بازه.
*اشتباه گرفتی پسرم باید زنگ بزنی شبکه قران.
-----------------------------------------------------------------
-سلام برنامه عصر جدید
* بله بفرمائید؟
- پسرم مثل آدم داشت درسشو میخوند و زندگی میکرد از وقتی برنامه شما شروع شده، افسرده شده. میگم چی شده میگه من نه میتونم آواز خوب بخونم، نه دابسمش اجرا کنم. نه توپ رو انگشتم بچرخونم. بهش میگم پسرم این ها نمایش دارن اجرا میکنند اینها که افتخار نیست. تو کتش نمیره... خدا بگم چیکارتون کنه به جای اینکه به بچه ها بگید داشته هاتون رو ببینید و باهاش دنیا رو بسازید بهشون میگید یک آدم استثنایی رو ببین و سعی کن خودتو شبیهش کنید. ای کاش افرادی رو می آوردید که استعدادشون به درد خودشون و بشریت بخوره و بتونه دردی رو دوا کنه
--------------------------------------------------
افرادی که اسمشان در این متن آمده شخصیت واقعی دارند و شاید تماسی با برنامه عصر جدید نگرفته اند. و این متن خیالی برداشت آزاد نویسنده از واقعیت برنامه عصر جدید است.
سال 96 در نشستی با موضوع سواد فضای مجازی مهمان موسسه امیری حسین (ع) بودم.
دوستاناین جلسه زحمت کشیدند بخشی از متن سخنرانی بنده را به صورت فایل pdf پیاده سازی کردند که در ادامه لینک این فایل قابل دانلود است
لینک سخنرانی: دریافت
عنوان: سخنرانی سواد رسانه ای/ موسسه امیری حسین(ع)
محمد حسن عبدالصمد
همین مطلب در روزنامه کیهان
محمد حسن عبدالصمد
آمد، بیآنکه خبر دهد، خیلیها آن را مانند ورود ویدئو به ایران قلمداد کردند؛ مردم چیزی از آن نمیدانستند، همین که میتوانستند عکس و فیلم با آن ارسال کنند احساس به روز بودن میکردند؛ آرام آراماشخاص و خبرگزاریها هم به آن پیوستند تا مبادا عقب بمانند.
افرادی از همان ابتدای ورودش، هشدار دادند که این پیام رسان غیر بومی، خطرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی خواهد داشت، اما مسئولین به دلایل سیاسی و اقتصادی چشمشان را بر روی تمام خطرات بستند و با شعار «عصر ارتباطات»، مهر تائیدی زدند بر یکه تازی «تلگرام» در فضای مجازی ایران.
«تلگرام» همان پیام رسانی که هم اکنون 40 میلیون کاربر در ایران دارد. همان پیام رسانی که در آن هزاران کانال و گروه ضد خدا، ضد اسلام و ضد انقلاب هم فعالیت میکنند. شاید اگر حمایت مسئولان از این پیام رسان نبود، اکنون همین 40 میلیون کاربر، در پیام رسانهای بومی مانند سروش و سلام و... عضو بودند.
وقتی به توصیههای 10 بندی رهبری خطاب به اعضای شورای عالی فضای مجازی عمل نشود، باید هم برای بستن یک کانال ضد انقلاب به یک اجنبی التماس کنیم تا شاید آن کانال را مسدود کند و بعد خوشحال باشیم که دیدید حرفمان را گوش دادند! و بعد دوباره همان کانال با نام دیگر ایجاد شود و شروع کند به جذب مخاطب!
رهبری در بند 6 حکم انتصاب اعضای شورای عالی فضای مجازی که در سال 94 ابلاغ شد نوشتند: «اهتمام ویژه به سالمسازی و حفظ امنیت همهجانبه فضای مجازی کشور و نیز حفظ حریم خصوصی آحاد جامعه و مقابله مؤثر با نفوذ و دستاندازی بیگانگان در این عرصه در دستور کار قرار بگیرد.»
اما دو سال از آن دستور میگذرد و حتی یک کودک دبستانی هم میداند که پیام رسان تلگرام که یک پیام رسان خارجی است، هیچ ضمانتی برای حفظ حریم خصوصی آحاد جامعه ندارد و به راحتی هزاران کانال و گروه ضد انقلاب در آن فعالیت میکنند.
به راستی اگر همین امروز کانالی در تلگرام عکسهای شخصی و خانوادگی فلان وزیر را منتشر کند، آیا میتوانیم این کانال را مسدود نمائیم! یا باز هم باید به پاول دوروف نامه بزنیم که جان مادرت این کانال را حذف کن و آن هم طاقچه بالا بگذارد و بگوید جز مصادیق مجرمانه نمیباشد!
چرا به مردم صادقانه گفته نمیشودکه وقتی ادمین کانالی در خارج از کشور باشد، ایران با وضعیت فعلی، هیچ قدرتی برای بستن یک کانال هم ندارد. چرا باید کلید فضای مجازی جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزها و در دست یک اجنبی باشد؟!
اینکه وزیر ارتباطات، رئیسجمهور و اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی فضای مجازی و حتی رسانهها نسبت به این اهمال کاری، سکوت کردهاند بسی جای تامل است.
اما عجیب است که وزیر ارتباطات به رغم محرز شدن اقدامات غیر اخلاقی، امنیتی و حقوقی کانال«آمد نیوز» در گذشته، تنها زمانی احساس خطر میکند و به پاول دوروف ایمیل میزند که آن کانال آموزش بمب دستی بدهد! گویا فحاشی به ارکان نظام، ریختن آبروی افراد با مدارک جعلی، تحریک افراد جامعه به کار شکنی، هیچکدام خطری برای مسئولین و نظام محسوب نمیشود!
عدهای دیگر علت حمایت از تلگرام را ایجاد هزاران شغل عنوان میکنند. با نگاهی گذرا به کسب و کاری که در تلگرام ایجاد شده است میتوان پی برد که بسیاری از این کسب کار مربوط به کانالهای پر بازدیدی هست که عموما از راه تبلیغات کسب درآمد میکنند، آن هم تبلیغ کانالی دیگر، یعنی در واقع در مواقع زیادی نه جنسی فروخته میشود و نه جنسی گرفته میشود نه خدماتی ارائه میشود. از سوی دیگر بسیاری از کانالهای موجود که مربوط به فروش اجناس است، عمدتا محل عرضه کالاهای غیر ایرانی و قاچاق است که افرادی بدون دادن هیچ مالیاتی به فروش اجناس خود در آن میپردازند که این اقدام نیز مانع از فروش اجناس خاک خورده ایرانی میشود. بگذریم از اینکه تلگرام تبدیل شده است به فضای امن تبادل بسیاری از مواد مخدر و ترویج فساد و فحشا که جوانان این کشور را هدف قرار داده است حتی اگر فعالیت سالم اقتصادی در بستر تلگرام انجام میشده است به علت اهمیت موضوع امنیت و مصلحت کشور باید این ظرفیت در داخل و توسط پیامرسانهای داخلی فراهم شود.
اما دلواپسان تلگرام طوری القا میکنند که گویی قرار است کسب وکار اینترنتی به طور کلی نابود شود، در حالی که هم اکنون بزرگترین گردش مالی در سایتهای اینترنتی نه در بستر تلگرام، بلکه در بستر تارنماهای اینترنتی صورت میگیرد و افراد میتوانند از بستر پیام رسانهای داخلی و بومی تبلیغات خود در شبکههای اجتماعی را ادامه دهند.
حال باید دید که با این همه کار شکنی در بستر فضای مجازی و به خصوص «تلگرام»، آیا میتوان از مسئولین مربوطه انتظار داشت که با صداقت با مردم سخن بگویند و شبکه ملی اطلاعات که کمترین فایدهاش، اینترنت ارزان، پرسرعت و امن خواهد بود را راهاندازی کنند؟!
نکته مهم دیگر اینکه با اقبال زیاد مردم به پیامرسانهای داخلی طی روزهای اخیر نباید این فرصت طلایی از دست برود و دولت باید ضمن حمایت از گسترش، تجهیز و تقویت این پیامرسانهای داخلی برای همیشه برای رعایت مصالح امنیتی و فرهنگی کشور از گسترده شدن بیضابطه و خطرناک پیامرسانهای آتش بیار خارجی جلوگیری کند.
همین مطلب در روزنامه کیهان
pdf
علت تلاش برخی برای خشن نشان دادن چهره اقشار مذهبی چیست؟
وقتی غرب متوجه شد
که موج اسلام گرایی حتی به اروپا و آمریکا رسیده دست به کار شد و نوزادی را تربیت
کرد تا چهرهای دروغین از اسلام را به نمایش بگذارد. اسم این نوزاد «داعش» بود.
داعشی که ماموریت داشت مسلمانان را افرادی جنگطلب و خشن جلوه دهد. علاوهبر
ماموریت داعش، دستگاههای تبلیغاتی هم سال هاست تمام قدرت خود را برای تخریب اسلام
ناب محمدی به کار گرفته و متاسفانه عدهای هم در داخل کشور به منظور سوق دادن کشور
به سمت غرب گرایی، خشن نشان دادن چهره امت حزبالله را در دستور کار خود قرار دادهاند.
به لطف رشادت و مقاومت رزمندگان اسلام، پرونده داعش در سوریه و عراق بسته شد. اما
تفکر مسموم داعش و حامیانش همچنان ادامه دارد. شاید یکی از برگهای برنده رشد تفکر
داعش، عدم تبلیغات مناسب برای ترویج اسلام ناب محمدی باشد. اسلامی که « اَشِدّآءُ
عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» است. اسلامی که بیش از هر آیینی انسان را به
زندگی شاد و سالم سوق میدهد.
چه خوب است در ماه پر برکت
ربیع، نگاهی بیاندازیم به بیانات کمتر شنیده شده رهبر انقلاب، که چه زیبا، لبخند و
تفریح سالم را جزئی از ضرورت زندگی هر مسلمانی میدانند.
چهرهها باید شاد باشد
«یکی از مقولههای بسیار
مهم و یقیناً یکی از ضرورتهای جامعه، لبخند است. لبخند یکی از نیازهای زندگی
انسان است. زندگىِ بیشادی و بیلبخند، زندگی دوزخی است. زندگی بهشتی، زندگی با
لبخند است. حضرت علی(ع) فرمود: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه»؛ اگر غصهای
دارید، باید در دلتان نگه دارید؛ مؤمن اینطوری است. لبخند و شادی مؤمن در چهره
اوست. اصلاً چهرهها باید شاد باشد. اگر با چهره خودتان میتوانید به جامعه شادی
بدهید، باید این کار را بکنید. شادی لازم است و باید آن را برای مردم تأمین کرد.»
(بیانات رهبری در دیدار
با مسئولین صدا و سیما 11/09/83)
جهنم شدن زندگی درصورت نبودن
تفریح سالم
«راجع به موضوع تفریحات،
چیزی که میتوانم بگویم این است که موضوعی بسیار مهم و اساسی است. اگر چه در
جامعه، خیلیها هستند که ممکن است آن را جدی نگیرند و فکر کنند که یک زندگی جامد و
خشک و بیانعطاف و بیلبخند، میتواند زندگی موفقی باشد. اما چنین نیست. اگر در
زندگی تفریح سالم نباشد؛ اگر آن لبخند طبیعی که ناشی از نشاط است بر لب انسان
ننشیند، زندگی برخود انسان و بر معاشران او، جهنم خواهد شد. مادیات، مقدمه زندگی
خوبند؛ و تفریح، عنصر اساسی زندگی خوب است. فرض کنیم کسی در آمدهای مالی بسیار
کلانی داشته باشد، اما در زندگی دل خوشی نداشته باشد. این، زندگی نیست که دارد!
تفریح، از باب تفعیل است؛ یعنی فرح آوردن؛ یعنی ایجاد فرح. اگر فرح و شادمانی در
انسانی نباشد، ولو خیلی هم در آمد داشته باشد؛ مقام بسیار عالی داشته باشد یا نفوذ
اجتماعی داشته باشد، این اصلاً برای او زندگی نیست و حتی نمیشود با او زندگی کرد.»
(بیانات در دیدار گروه
«ورزش و سرگرمى» صدا ۰۱/10/71)
لبخند بهتر از دارو
«گاهى یک لبخند شما
(پرستاران)، از دارو و درمانى که براى این بیمار به کار میرود، ارزشش بیشتر است،
اثرش بیشتر است. بیمار دچار آشفتگى است، دچار ناراحتى است - بخصوص بیماران سخت -
کمک به او، فقط کمک به جسم او نیست؛ جسم او را با دارو و درمان و تزریق و تدابیر
پزشکى بایستى علاج کرد؛ اما روح او با محبت، با لطف، با نوازش، با مهربانى درمان
میشود. گاهى این درمان روحى، حتّى جاى درمان جسمى را هم میگیرد؛ این، هم علمى
است، هم به تجربه ثابت شده است که شادى روح انسان، شادى عصبى و احساسى انسان، بر
روى جسم او تأثیر مثبت میگذارد.»
(بیانات در دیدار گروه
کثیری از پرستاران نمونه کشور01/02/89)
غلط بودن تصوّر چهره اخمو و
بداخلاق از اسلام
«تفریح، یک کار اسلامی
است. من قبول ندارم کسی چهره اسلام را یک چهره خشمگین و اخمو و بد اخلاق تصور
کند. بههیچ وجه، اسلام این نیست. چهره اسلام، چهره یک انسان جدی است؛ یک انسان
متین. یک چهره جدی و متین را شما تصور کنید! این، چهره اسلام است. یک چهره جدی،
در هر جای زندگی، آن کار بایسته را انجام میدهد. یک جا باید شادمانی کرد؛ یک جا
باید تلخی نشان داد؛ یک جا انسان با دشمن روبهروست؛ یک جا با غریبه روبهروست؛ یک
جا با خودی روبه روست و یک جا با یک مشتاق و دوست رو به روست. اینها با هم فرق میکند.
یک انسان متین، چهرهاش همه جا یکسان نیست. آنجا که با یک دشمن روبهروست، طبیعی
است که چهره دیگری خواهد داشت. آنجا که با یک انسان غریبه رو به روست - که دشمن
هم نیست، اما غریبه است - یکطور روبهرو میشود، و با یک دوست و محبوب و عزیز و
نزدیک و دلسوز، یک طور دیگر روبه رو میشود. اسلام اینگونه است و هر جایی یک
برخورد دارد.»
(بیانات در دیدار گروه
«ورزش و سرگرمى» صدا ۰۱/۱۰/۱۳۷۱)
شاد بودن محیط زندگی در زمان
پیغمبر(ص)
«محیط زندگی پیغمبر،
محیط شادی هم بود؛ با افراد شوخی میکرد، مسابقه میگذاشت و خودش هم در آن شرکت میکرد.
آن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبهروز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در
دلهایشان عمیقتر شد. وقتی در فتح مکه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموی
پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید که پیغمبر وضو میگیرد و
مردم اطراف آن حضرت جمع شدهاند تا قطرات آبی را که از صورت و دست ایشان میچکد،
از یکدیگر بربایند! گفت: من کسری و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را
دیدهام؛ اما چنین عزّتی را در آنها ندیدهام.»
(بیانات در خطبههای
نماز جمعه تهران ۲۸/۰۲/۱۳۸۰)
سعی دشمن در وارد کردن تفریحهای
منحرف در کشور
«درس خواندن، پاکدامنی و
پرهیزِ از سرگرمیهای عاطل و باطل، جزو وظایف جوانهاست. البته من با سرگرمی و
تفریح و شادی جوانها خیلی موافقم؛ اما بعضی از سرگرمیها و تفریحهای منحرف را
دشمن به قصد غافل کردن ما و جوانان عمداً وارد جامعه ما میکند. این، مخصوص جامعه
ما نیست؛ در خیلی جاهای دیگر هم این کار را میکنند. در یکی دو سال گذشته خبرهای
متعددی داشتیم که در کشورهای مختلف آسیایی - مثل مالزی و چین و... - و حتّی
کشورهای اروپایی، سیدیهایی که به صورت قاچاق وارد کشورشان شده بود و آنها برای
جوانها گمراهکننده و مضر تشخیص داده بودند، جمعآوری و منهدم کردند. در واقع با
این سیدیها مثل مواد مخدر - که دوروبر اینها گشتن، برای جوانها گناه است -
برخورد کردند. کسانی هم که این محصولات را قاچاق میکنند، غالباً صهیونیستهای
خبیث هستند؛ اینها عامل گمراهی و فساد جوانها در خیلی از کشورها، بخصوص در
کشورهای اسلامی، و بهطور ویژه در ایران هستند. چرا؟ چون از آینده ایران میترسند.»
(بیانات در دیدار جمعی
از اعضای انجمنهای اسلامی دانشآموزان 24/12/83)
ساخت برنامه تفریحی برای مردم
عبادت است
«در چهره اسلام، تفریح
و ادخال سرور - دیگران را مسرور کردن، خشنود کردن، خوشحال کردن، شاد کردن و
امیدوار کردن - جای بسیار حساسی دارد. بنابراین، شما همینطور که یک کار تفریحی را
انجام میدهید، یک نمایش اجرا میکنید، یک ماجرای طنزآمیز را بیان میکنید، یک شعر
اجرا میکنید و میخوانید یا یک مسابقه اجرا میکنید، در همان حال احساس کنید که
یک عبادت انجام میدهید. حقیقتاً همین است. این یک واقعیت است. احساس کنید که بخشی
از آن مجموعهای را که زندگی اسلامی برای انسانها در نظر گرفته، متعهد میشوید و
انجام میدهید.»
(بیانات در دیدار گروه
«ورزش و سرگرمى» صدا۰۱/۱۰/۱۳۷۱)
چند شاخصه از الزامات برنامههای
تفریحی در کلام رهبر انقلاب
1.برنامههای تلویزیون
باید شاد باشد
««نباید نمایشنامههایی
پخش کنید که فضای زندگی را تلخ میکند. ایجاد نگرانی، اضطراب و دلهره، لزومی
ندارد... ما متأسفانه در صدا و سیما - بخصوص بیشتر سیما - از این چیزها زیاد
داریم. تلویزیون را باز میکنیم، میبینیم دعوای خانوادگی است و دو نفر دعوا میکنند.
شما در خانهتان هم که نشسته باشید، اگر از خانه همسایهتان صدای دعوا بیاید،
ناراحت نمیشوید؟ مگر آدم دعوا را خودش باید راه بیندازد یا جلوی چشم خود انسان
باشد تا ناراحت شود؟ فیلم، طبیعتش این است که انسان را در فضای حادثه ببرد؛ والّا
فیلم نیست. وقتی انسان میرود در آن فضا، میبیند این فضا، فضای دعواست؛ فضای جنگ
و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا میکنند. این را چرا منتقل میکنید؟... از هر
چیزی که مأیوسکننده است، باید به کلی پرهیز شود. برنامهها باید شاد باشد. شادی
را، فرح را و سرور را، اصل قرار دهید. هر پیامی هم که میخواهید بدهید، در لابهلای
این شادی بیاید. چرا پیامها در لابه لای موضوعی ناامیدکننده باشد؟»
(بیانات در دیدار گروه
«ورزش و سرگرمى» صدا 01/10/1371)
2.هدف خنداندن
نیست، خنده باید آسایش و آرامش را همراه داشته باشد
«این نکته بسیار مهمی
است که اصلاً از تفریح مقصودمان چیست؟ شما انسانهای برگزیدهای هستید. آنجا
ننشستهاید که فقط مردم را بخندانید. فقط خنده که نیست. مقصود این است که این
خنده، آسایش به روح بدهد و آرامشی ببخشد. همانطور که گفتیم، جامعه مثل کارخانه
عظیمی که از فولاد درست شده و یک میلیون قطعه فولاد را حرکت میدهد؛ سایش دارد،
استهلاک دارد، لذا گاهی مقداری روغن لطیف و خوشرنگ، تمام سایشها را از بین میبرد
و کار، تندتر، روانتر و بهتر انجام میگیرد. تفریح، چنین نقشی دارد و باید به
حرکت کلی جامعه کمک کند. شما باید با برنامههای تفریحیتان، امید ببخشید. اگر
مجموعه کار شما، از اول تا آخر ناامیدکننده باشد، از ارزش ساقط خواهد شد؛ یعنی
همه آنچه که انجام شده، هیچ میشود. مثل اینکه شما با بهترین ابزارهای نقاشی، یک
تابلو بد بکشید. ما باید کاری کنیم که در دل مردم، نور امید بدرخشد. انتقاد و طنز،
همهاش خوب است؛ تا این حد اثر دارد و شما میتوانید کار را به این شکل هدایت
کنید. باید امید ایجاد شود و نور امید در دلها بدرخشد...»
(بیانات در دیدار
گروه «ورزش و سرگرمى» صدا 01/10/71)
3.پرهیز از ابتذال برای
شادی دادن به مردم
«شادی لازم است و باید
آن را برای مردم تأمین کرد؛ منتها این کار برنامهریزی میخواهد... مراقب باشید
شادی در مردم با لودگی و ابتذال و بیبند و باری همراه نشود؛ از این طریق به مردم
شادی داده نشود. همهجور میشود به مردم شادی داد؛ از نوع صحیح آن شادی داده شود.
گاهی اوقات یک لطیفه یا یک تعبیرِ بهجا مخاطب را شاد و خوشحال میکند؛ گاهی هم
ممکن است یک آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آنطور شادی را ایجاد کند.
شادی کردن و شادی دادن به مردم، بهمعنای لودگی نیست... طنز فاخر و برجسته، یکی از
هنرهاست. طنز، هنر خیلی بزرگی است... طنازهای واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و
کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهمِ جدی که با زبان شوخی بیان میشود؛
محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی.»
(بیانات در دیدار
مسئولان سازمان صدا و سیما 11/09/83)
با نگاهی گذرا به بیانات رهبری
درمییابیم، که برای ایجاد «تمدن نوین اسلامی»، میبایست به تمامی توصیههای
امامان و پیشوایان معصوم«ع» عمل نمائیم، که یکی از فرامین مهم آن ضرورت زندگی سالم
و شاد است.
گردآورنده: حسن عبدالصمد
همین مطلب در
روزنامه کیهان
هشدار به گروه های فامیلی
این روزها گروه های فامیلی هم زیاد شده است. عمو،خاله ،
دایی و زندایی و حتی خواهرها و بردار ها همگی یک گروه زده اند به نام گروه فامیلی
و در آن هر مطلبی که خوششان بیاید برای دیگری به اشتراک می گذارند و هر از چند
گاهی هم از حال یکدیگر میپرسند.
در نگاه اول با خود میگوییم که خدا پدر و مادر این
تکلونوژی را بیامرزد که باعث شد حداقل از راه دور از احوال برادر و یا خواهر خودم
با خبر شوم و حتی فیلم و عکسش هم بتوانم به صورت آنلاین ببینم و الا ما شاید روزها
و حتی ماه ها از هم بی خبر بودیم.
اما با نگاهی عمیق و دقیق تر به یک واقعیت تلخ پی میبریم.این
دیدار ها و حال احوال های مجازی ما را راضی میکند.یعنی وقتی من در تلگرام به برادر
و یا خواهر خودم حال احوال میکنم با خودم میگویم خوب من چه برادر با معرفتی هستم و
ما چقدر رابطه یمان با هم خوب شده است.و دیگر نیازضروری به دیدار حضوری
نمیبینم.
خودتان قضاوت کنید در این همه گروه های دوستان و اشنایان
چقدر به عالم مجاز عادت کرده ایم و حتی ان را به نوعی صله رحم حساب می آوریم.
کلاهمان را قاضی کنیم.آیا دیدن چهره خواهربا چشمان
واقعی، فشردن دست برادر، در آغوش گرفتن عمو، حال و احوال و شوخی های دایی و خاله
در عالم واقع مزه اش با عالم مجاز چقدر تفاوت دارد.ایا استیکر های بوسه،قربانت
بروم، میتواند جای بوسیدن و بوییدن کودکان فامیل را بگیرد؟
میترسم اگر بدون اندیشه همین راه را ادامه دهیم پس فردا،
ازدواج هایمان هم مجازی باشد،تفریح و گردش هامان هم مجازی باشد. درس خواندن هایمان
هم مجازی شود، حتی اقواممان هم به صورت آنلاین و مجازی در تشییع جنازیمان شرکت
کنند و استیکر خدا رحمت کند را حواله گوشی موبایلمان کنند. گویی دارند به اسم عصر
ارتباطات دارند ارتباطات انسانی را ذبح میکنند و ما هم مشتاقانه خودمان را زیر تیغ
به ظاهر شیرین تکلونوژی برده ایم. و حتی از این ذبح شدن هم سلفی میگیریم...
گروه های فایمیلی و چت با دوستان و آشنایان بد نیست بلکه
در مواردی خوب است، اما حواسممان باشد راضیمان نکند
بسمه تعالی
خدا حافظ تلگرام…
بعد از یک ماه فعالیت موقت در تلگرام بعد از یکسری تحقیقات و مشاهدات تجربی خود و اطرافیانم به این نتیجه رسیدم که برای همیشه با این نرم افزار خداحافظی کنم.
علت های بسیاری برای جدایی از تلگرام دارم که چند نمونه از آن را خدمت شما میگویم:
(لازم به ذکر است دلائل زیر با این فرض نوشته شده است که در تلگرام فعالیت مفید و با قصد روشنگری کار میکنیم و اینکه تا کنون هیچگونه عکس و یا متن غیر اخلاقی را در این شبکه ندیده ایم )
شما وقتی تلگرام، وایبر، لاین، و یا برخی دیگر از این نرم افزار ها را می خواهید روی گوشیتان نصب کنید، خود این نرم افزار در ابتدا از شما سوال می پرسد که باید قوانین حریم خصوصی را بپذرید تا امکان نصب را به شما بدهد. چند نمونه از این قوانین را که در خود نرم افزار نوشته شده است و شما تائید کردید را برایتان میگویم:
دسترسی کامل به گالری گوشی، دسترسی کامل و روشن و خاموش کردن دوربین فیلمبرداری و ظبط. ایجاد امکان استفاده از اینترنت و حتی حساب بانکی، دسترسی به موقعیت مکانی شما از طریق جی پی اس و..ده ها دسترسی دیگه.
خوب مشخصه که این شرکت های سازنده دنبال اهدافی هستند و من نمیخوام پازلی از پروژه اهداف انان را تکمیل کنم.
مقام معظم رهبری: به طور کلی استفاده از شبکههای اجتماعی و مانند آن اگر مستلزم مفسده (مانند ترویج فساد، نشر اکاذیب و مطالب باطل) بوده و یا خوف ارتکاب گناه باشد “””و یا موجب تقویت دشمنان اسلام و مسلمین شود””” و یا خلاف قوانین و مقررات نظام جمهوری اسلامی باشد جایز نیست.
کد پیگیری سوال شرعی از سایت لیدر: ۹۱۹a64661164e5ca
برای مشاهده جواب فوق و سوال آن در سایت مقام معظم رهبری اینجا را کلیک کنید و کد پیگیری فوق را وارد نمایید.
خوب با فرض اینکه خلاف نباشد باعث ترویج فساد نشر اکاذیب نشود، اما نمیتوانیم منکر این شویم که موجب تقویت دشمنان اسلام و مسلمین میشود، این را هم میتوانید در اینترنت جستجو کنید که با هر عضویت یک نفر در این شبکه ها چه هزینه نصیب سازنده این نرم افزارها میشود.
و همچنین این سوال: آیا نرمافزارها هم بهمثابه کالا هستند و حکم خرید کالای ایرانی در اینجا هم وجود دارد؟
حکم خرید کالای دشمنان که به نحوی کمک به آنها محسوب میشود تحت عنوان «اعانهی ظالم» شامل اینجا نیز میشود؛ یعنی ما با خریداری یک نرمافزار، خدماتی به آنها برسانیم یا به نحوی از این نرمافزارها استفاده کنیم که سودش به جیب آنها برود، مثل برخی برنامهها که اصل ورود به آنها و تعداد استفادهکنندگان از آنها برای صاحبش مفید است، همین ورود به برنامه هم حرام میشود. بنابراین فرقی نمیکند که این کالا سختافزار باشد یا نرمافزار و این توصیهای که گفتهاند اگر کالایی مشابه داخلی دارد، از کالای خارجی استفاده نکنید، شامل نرمافزارها هم میشود و باید از نرمافزار داخلی استفاده کنید.
خوب نرم افزارهای موبایلی مثب بیسفون و سلام که ایرانی هستند با این حساب تکلیف روشن میشود.
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=29126#13 منبع
همکنون که از تلگرام بیرون میایم احساس نمیکنم که چیزی را از دست داده ام. بلکه احساس میکنم که یک ماه وقت و چشمان و افکارم را بیهوده هدر داده ام، در حالی که می توانستم در همین زمان ها با خواندن چند کتاب علمم را زیاد کنم و یا با دیدن دوستان و اقوام، کمی نشاط روحی گرفته باشم.و یا با دیدن صورت پدر و مادرم و خانواده و طبیعت لذت برده باشم.
الان اگر با دوستم کاری داشته باشم یا با او تماس تلفنی میگیرم و یا به او پیامک میدهم.
اگر بخوام عکسی و یا فیلمی را برای کسی بفرستم برای او ایمیل میکنم.
و یا اگر بخوام مطلبی را به گوش تعداد افراد بیشتری بگذارم در یک وبلاگ مطلبم را به اشتراک میگذارم.
در واقع من پیام و ها و اطلاعات را مدیریت میکنم. نه اینکه این پیام ها باشند که من را مدیریت کنند و هرسو که بخواهند مرا تربیت کنند.
نهضت سواد رسانه هایف شاید وقتی دیگر!
دهه ۷۰ و ۸۰ در ایران نهضت سواد آموزی به اوج خود رسیده بود تا افرادی که سواد خواندن و نوشتن را ندارند بتوانند همانند دیگر افراد جامعه از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار شود. آن روزها سازمانی هم برای این مشکل تشکیل شد و تمام ارگان ها و رسانه ها تمام تلاش خود را برای کمک به این سازمان انجام دادند. به طوری که هم اکنون بیش از ۹۵ درصد از مردم سواد خواندن و نوشتن دارند.
اما شاید در میان اطرفیان خود دیده باشیم که کسی که حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارد اما با کامپیوتر و یا تلفن همراه مشغول است.
با گسترش فناوری این روزها مردم بیشتر از اینکه محتاج خواندن و نوشتن باشند مشغول دیدن و یا شنیدن فیلم عکس صوت در فضای رسانه ای هستند بدون انکه اندک مطالعه و یا آموزشی در این رابطه دیده باشند.
چه خوب است با کمی تأمل به این سوالات توجه نمائیم:
سواد رسانه ای چیست؟ و چه ضرورتی دارد؟
چند درصد از افراد جامعه سواد رسانه ای دارند؟
چه گروه ها و افرادی نمی خواهند سواد رسانه ای در کشور افزایش پیدا کند؟ و چه هدفی را دنبال می کنند؟
آیا اهمیت سواد رسانه ای کمتر از سواد خواندن و نوشتن است؟
فردی که سواد رسانه ای ندارد دچار چه خطرات و مشکلاتی خواهد شد؟
جامعه ای که اکثریت افراد آن سواد رسانه ای ندارند دچار چه مشکلاتی خواهد شد؟
چه ارگان و یا سازمانی مسئول ارتقای سواد رسانه ای در کشور است؟
آموزش و پرورش، خانواده، رسانه ملی، شواری عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و… هر کدام چه وظایفی دارند؟
روزانه چه تعداد افراد قربانی بی سوادی سواد رسانه ای می شوند؟
دشمن از بی سوادی رسانه ای مردم چه بهره برداری می تواند انجام دهد؟
رهبری معظم انقلاب هم در حکم انتساب اعضای جدید شورای عالی فضای مجازی ۱۰ دستور را ابلاغ می فرمایند که بند هفتم این دستور اشاره مستقیم به موضوع سواد رسانه های دارد:
بند هفتم:
«ترویج هنجارها، ارزشها و سبک زندگی اسلامی ایرانی و ممانعت از رخنهها و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی در این عرصه و مقابله مؤثر با تهاجم همهجانبه فرهنگی و نیز ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه.»
ای کاش مسئولین دستورات رهبری در رابطه با فضای مجازی را پیگیری کنند تا بتوانیم به نحو احسن از فضای رسانه ای و مجازی استفاده ببریم.
و هزاران سؤال دیگر…
به امید روزی که نهضت و سازمانی برای افزایش سواد رسانه ای در کشور تشکیل شود و تمام ارگان ها و سازمان ها تمام تلاش خود را در این زمینه انجام دهند تا جایی که بتوان مدعی شد که ۹۵ درصد افراد جامعه از با سواد رسانه ای هستند
آیا صفحه گوشیمان را بیشتر از صورت پدر و مادرمان نگاه میکنیم؟!
گاهی اوقات خنده ام میگیرد از این همه پارادوکس ها و تضاد هایی که در زندگی میبینم.
رفاه و آسایش زیاد شده اما آرامش نداریم. ارتباطات پیشرفت کرده اما ما با همسایه کنار دستیمان هم ارتباطی نداریم. اکثر اوقات تلویزیون نگاه می کنیم.دیر می خوابیم و صبح به سختی بیدار می شویم.
صفحه گوشیمان را خیلی بیشتر از صورت پدر و مادر و فرزندانمان نگاه می کنیم.
حاظریم حرف ها و عکس و فیلم هایی که فایده ای برایمان ندارد را ساعت ها ببینیم اما چند دقیقه ای هم تحمل خواندن کتابی با فایده را نداریم.
برای ساختن زندگی مادی بسیار تلاش می کنیم اما زندگی کردن را نیاموخته ایم.
بسیار خرید می کنیم اما کمتر لذت می بریم.
تنوع غذاییمان بیشتر شده است اما تغذیه ناسالم تر.
ثروت را عامل خوشبختی می دانیم اما بیشتر طلاق ها در طبقه مرفه می بینیم.
به قول شهید علم الهدی که در نامه ای به خواهرش مینویسد:
شاندلshandel متفکر بزرگ اروپایی قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می گوید:
انسان این عصر زندگی را وقف تهیه وسایل زندگی می کند ما زندگی را در رنج می گذرانیم تا راحتی و آسایش ایجاد کنیم تمام عمر می دویم به این امید که لحظاتی بنشینیم.
تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی کنیم و نمی یابیم زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود. نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً بوسیله تبلیغات بوجود می آید. تلویزیون را روشن می کنید بعد از دو ساعت خاموش می کنید به خودتان نگاه می کنید می بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمده که قبلاً لازم نداشتید قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را می شستید امروز حتماً باید پودر… بخرید.
به نظر شما آیا انسان امروز بیشتر آسایش دارد یا انسان دیروز؟ پس همه نیروهایمان صرف فدا کردن آسایش زندگی، برای تهیه وسایل آسایش زندگی می شود. قربانی شدن آسایش زندگی، برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟ برای رسیدن به ایده آل های مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار او(الله) و نه برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن. یک دور باطل، دور حماقت کار- استراحت- خوردن- خوابیدن همین و بس!!!
بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست؟ مثال می زنم، آیا وقتی مثلاً به خواستگاری می روید چه می پرسید؟ می پرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار در تاریخ و اقتصاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است؟ و… هرگز!
…و ما تمام تلاشمان و ناراحتی هامان و رنج ها و حتی نوع احساسهامان در اینست که بهتر زندگی کنیم به جای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلا چرا زندگی کنیم؟ و به اینها توجه نداریم، چرا که نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژواسی نجات دهیم از لجن مصرف بدون تولید، از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات و تمام نیروهای خلاق و نبوغ های سرشار را در وسیله خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله ای گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر کند، سوراخ سمبه های آن، رنگ آن و… که لحظه ای خواهد رسید و مرگ گریبان او را فرا گرفت و هنوز در فکر اینست که پله چوبی راتبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا … کند و در نتیجه عمر تمام می شود و خود را به پشت بام نرسانده.
آری این اتفاقات دقیقا دارد با گسترش تکنولوژی و رسانه اتفاق میافتد.
مشخص است کسی که بدون اطلاع از سواد رسانه های تلویزیون را روشن میکند برنامه ای می بیند و خاموش می کند و یا اندک زمانی را در اینترنت بگذراند، تغییراتی را در رفتار و افکارش دیده خواهد شد. تغییراتی که بسیار ظریف اثر می گذارد تا جائیکه حتی خود انسان هم متوجه این تغییرات نمی شود.
چطور ممکن است که ما برای نشستن پشت فرمان باید مهارت های رانندگی را فرابگیریم آموزش ببینیم و حتی هزینه کنیم. اما برای استفاده از رسانه که به مراتب آسیب هایش خطرناک تر از تصادف رانندگی است، هیچ آموزشی نمی بینیم؟
برای نمونه شبکه های اجتماعی موبایلی که بهتر بگوئیم شبکه های ضداجتماعی که علی الظاهر قرار است ارتباطات ما را قوی کند، ما را از نزدیکان دور و به غریبه ها نزدیکتر ساخته است.
جای تعجب است که حتی پدر و مادر ها برای فرزندان خود هم این آموزش های رسانه ای را لازم نمی دانند و عملا خود و خانواده خود را در یک شیب بسیار تندی به سمت دره قرار می دهند.
برای همین گام اول برای نجات یافتن از این پارادوکس و تضادها، اندیشیدن در هدف خلقت و همچنین آگاهی از نقشه های دشمن در سیاست های استعماری در رسانه ها باشد