رسانه بدون فیلتر/ محمد حسن عبدالصمد

محتوای مفید در حوزه علوم شناختی و سواد رسانه ای

رسانه بدون فیلتر/ محمد حسن عبدالصمد

محتوای مفید در حوزه علوم شناختی و سواد رسانه ای

رسانه بدون فیلتر/ محمد حسن عبدالصمد
"محمد حسن عبدالصمد" کارشناس رسانه و سابقه تدریس، سخنرانی و پژوهش در صدا و سیما و مراکز علمی و آموزشی درحوزه های:

*علوم شناختی و رسانه
*سواد رسانه ای و سواد فضای مجازی
*خبرنگاری و گزارش نویسی
*امر به معروف و نهی از منکر
*علوم تربیتی و روانشناسی،
*تربیت دینی کودک و نوجوان
*سبک زندگی و خانواده
*مبانی انقلاب اسلامی
*بیانات امام خامنه ای
*داستان نویسی
*بازی درمانی
و...


ارتباط با من:

ایمیل: bayadkarikard@chmail.ir

کانال: resane97@ در پیام رسان ایتا سروش و بله

آیدی: @abd97

آپارات: www.aparat.com/bayadkarikard
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۱۰ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است


عوامل و راهکار به معتادان فضای مجازی
اعتیاد اینترنتی


این روزها بسیاری از خانواده ها از رسوخ رسانه های نوظهوری مانند اینترنت و موبایل در سبک زندگی فرزندانشان ابراز نگرانی می کنند.

با اندک نگاهی به سبک زندگی خانواده هایی که کودکان آنان دچار اعتیاد اینترنتی هستند دریابیم که اکثر آنان افرادی هستند یک یا برخی از شرایط زیر را دارا هستند:

الف)تک فرزندی: اصولا تک فرزندها به علت تنهایی و دوری بودن از همبازی، به بازی های رایانه های و مشغول شدن به شبکه های موبایلی روی میآورند

ب)فاصله سنی زیاد پدر و مادر با فرزند: وقتی فاصله سنی با کودک زیاد باشد پدر و مادر نمیتوانند شریک و همبازی کودک شوند و کودک مجبور است به رسانه های نوظهور روی بیاورد.

ج) عدم رسیدگی پدر و مادر به فرزند به خصوص اشتغال مادر

د)عدم آشنایی پدر و مادر با سواد رسانه ای

ه) عدم آشنایی با تربیت صحیح: متاسفانه خطر فرزند سالاری در سالها اخیر رو به افزایش است.خطری که باعث میشود فرزندان از همان دوران کودکی تمام خواسته های خود را بدون تلاشی بدست اورند. نتیجه این اقدام پرورش حس گریز از مسئولیت در آینده کودک خواهد شد.

همچنین ترویج روحیه مصرف زدگی،چشم رو هم چشمی از آفات خطر فرزند سالاری است.

راهکار چیست؟

۱– افزایش آشنایی خانواده ها و فرزندان با سواد رسانه ای:

سواد رسانه ای در تعریف یک خطی یعنی “دانایی، قدرت دسترسی، تحلیل، ارزیابی اطلاعات و انتقال اطلاعات و پیام های رسانه های”

متاسفانه متولیان این امر همانند شورای عالی فضای مجازی، آموزش پرورش، صدا و سیما، وزارت ارشاد و دیگر ارگان های مرتبط نتوانستند با برنامه ریزی خود سواد رسانه های مردم را بالا ببرند، و با ادامه این روند باید همچنان شاهد قربانی شدن نسل جوان در مواجه با پدیده های نوظهور باشیم.

برای نمونه وقتی یک جوان عکس خانوادگی و اسرار درونش را  در سرور اینترنت قبیگانه قرار می دهد، یعنی او اولیات سواد رسانه های را نمیداند؛ و  یا وقتی فردی نمی تواند تفاوت خبر تحریف شده و دروغ را از خبر راست و حقیقی تشخیص بدهد، یعنی او تاکتیک های عملیات روانی در رسانه ها را نمی داند.

۲-تحکیم کردن بنیان خانواده:

بدون شک در خانواده ای که ارتباط میان فرزند با پدر و مادر بسیار صمیمی است و فرزند با برادر و خواهرش میتواند همبازی شود و از طرفی روابط میان دوستان و اقوام زیاد باشد دیگر مجالی برای غلطیدن در فضای مجازی به وجود نمی آید.

تحقیقات نشان داده است که اکثر افرادی که در زندگی برنامه خاصی ندارند، مدیریت زمانی درستی را نمی توانند داشته باشند، بنابراین احساس بیهودگی می کنند و برای رهایی از این حس غلط روی به هرزه گردی های مجازی و بازی های اینترنتی می آورند.

۳– پیش بینی فعالیت های دشمن در جنگ نرم قبل از ورود با کشور و مقابله یا هدایت سازی آن

با گسترش فناوری اطلاعات متاسفانه هر روز یک ابزاری برای انتقال مفاهیم تولید می شود، ابزاری که به خودی خود مشکلی ایجاد نمی کند اما وقتی توسط شرکت سازنده تولید می شود و وارد کشوری می شود، طبیعتا پیوست های فرهنگی بسیاری را با خود همراه دارد، در این مواقع باید با تدبیر یا از نفوذ این ابزار به کشور جلوگیری کرد و یا اینکه با تولید نرم افزار های مشابه قدرتمند در داخل کشور، بتوانیم مانع از گسترش آن نرم افزار در کشور شویم.



هیبنوتیزم صدا و سیما با تابلوی پیام‌های بازرگانی

دیشب وقتی سریال مورد علاقه ام را می‌دیدم مثل همیشه در لحظه حساس فیلم، پیام بازرگانی پخش شد. در ابتدا مانند دیگر افراد مجبور بودم به این تبلیغاتی را نگاه کنم که آنقدر تکرار شده بود همه را از حفظ میخواندم.

در ابتدا این امر برایم کم اهمیت بود اما بعد از مدتی دو نکته بسیار مهم مرا به فکر فرو برد:

1- زمان زیادی را صرف دیدن این تبلیغات می‌کردم بدون آنکه متوجه شوم ،روزی دو ساعت!(با فرض اینکه 5 ساعت تلویزیون در روز می‌بینم)

2-  این تبلیغات باعث شده بود در افکار، رفتار و حتی حرف زدنم تغییراتی را ایجاد کند.

 

وقتی این تبلیغات را می‌دیدم بدون آنکه متوجه شوم، ورودی ذهنم یعنی چشمانم را در اختیار آن تبلیغ گذاشته بودم و همزمان با گوشهایم صدای آن را میشنوم؛ رنگ و برق‌های متنوع با صداهای دل انگیز توجه من را به آن تبلیغات زیاد میکند و برای من خواسته ای جدید ایجاد می‌نماید.

برای مثال در یکی از تبلیغات تلویزیون می‌گوید «اگر می‌خواهید خوابی آسوده داشته باشید باید از فلان بالشت استفاده کنید! پزشکان معتقدند که هر دو ساعت یکبار باید روکش بالشت عوض شود برای همین این محصول را استفاده نمائید که نیازی به تعویض ندارد»

 در این تبلیغ برای اینکه آن تولید کننده جنسش را بفروش برساند این بالشت را نه تنها یک خواسته یا آرزو، بلکه  به صورت یک نیاز برای مخاطب ارتقا می‌دهد. برای همین از مقبولیت پزشکی هم استفاده می‌نماید و طوری القا می‌کند که اگر کسی ازاین بالشت ها استفاده نکند در واقع کاری غیر پزشکی و غیرعقلانی انجام داده است!

این طرز تفکر ناخود آگاه در ذهن شکل می‌گیرد و من را مجاب می‌کند که آن محصول را تهیه کنم و بی آنکه بدانم یا بخواهم نیازی جدید را به سبد نیازهای کاذبم افزدوه  می‌نماید.

همه  به خوبی می‌دانیم که یکی از از علل کمبود آرامش و و بیماری هایی همانند آشفتگی ذهنی افسردگی و بزه های اجتماعی مانند دزدی، تجاوز، افزایش طلاق و... در افراد جامعه اضافه شدن نیازهای کاذب است.برای اطلاع از این امر به این مقاله رجوع کنید)

یا در نمونه ای دیگر استفاده ابزاری از مخاطب کودک را می‌تواند در تبلیغات نام برد.متاسفانه اکثر خانواده ها بدون توجه به پیام‌های تبلیغاتی، به راحتی خود و فرزندانشان را در معرض این هجمه قرار می‌دهند و احساس می‌کنند تنها یک پیام بازرگانی معمولی بدون خطری را مشاهده می‌نمایند.

اکثر کودکان به علت نبود قدرت تشخصیص صحیح، هر کالای جدید و رنگی را دوست می‌دارند و آن را طلب می‌کنند؛ حال تصور کنید کودکی مدام در تلویزیون خوراکی ها و اسباب بازی های متنوعی را مشاهده می‌کند، وقتی از والدین می‌خواهد آن را تهیه کنند، اگر خانواده آن کالا را تأمین نکند کودک ممکن است بر اثر استمرار این رد درخواست، دچار ناراحتی ، افسردگی و حقارت شود و اگر والدین خواسته کودک را برآورده کند، کودک ناخود آگاه مصرف زده می‌شود به طوری که اگر در آینده نیازش برآورده نشود، دچار سردرگمی و تضاد شخصیت خواهد شد.

شاید برای همین است که می‌گویند اگر کودکتان سه خواسته داشت، اولی را همان موقع برآورده کنید، دومی را با کمی تأخیر برآورده کنید و سومی را هیچ گاه برآورده نکنید تا کودک تجربه شکست را در این دوران کسب کند تا در آینده اگر خواسته او برآورده نشد تحمل شکست را داشته باشد.

 تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که در جوانی دست به خود کشی میزنند و یا دچار افسردگی  می‌شوند، شکست را در کودکی تجربه نکرده بودند.  

جالب است بدانیم در دنیا ممنوعیت‌هایی را برای استفاده ابزاری از کودکان ا در تبلیغاتشان به کار گرفته اند اما متاسفانه در ایران خانواده ها بدون توجه به نکات پنهان این تبلیغات، احساس می‌کنند یک پیام بارزگانی معمولی را می‌بینند.

«لارم مارن»، مشاور عالی وزارت فرهنگ و سوئد می‌گوید: «کودکان توان درک موضوع تبلیغات را ندارند و تبلیغات‌چی‌ها نیز از کودکی و ناپختگی آنها سوءاستفاده می‌کنند.

جالب است بدانیم که هر سریال  یا تبلیغی که مشاهده می‌نمائیم، برای آنکه از آن تبلیغ لذت ببریم باید خود را جای آن شخصیت یا بازیگر بگذاریم در این صورت نیازهای آن فرد به ما منتقل می‌شود، شاید برای همین است که وقتی یک فیلم ترسناک را می‌بینیم، می‌ترسیم و با دیدن یک فیلم دیگر دچار خنده یا گریه می‌شویم  با اینکه می‌دانیم این یک فیلم و کاملاً غیرواقعی است.

در این صورت بسیاری از خصوصیات و خواسته‌های آن بازیگر ناخود آگاه به ما منتقل می‌شود و ما در مسیر دلخواه یک فیلم ساز قرار می‌گیریم، برای همین بهتر است چشمان معصوممان را در معرض هر تبلیغ، فیلم یا سریالی قرار ندهیم  چرا که در هیبنوتیزمی پنهان قرارمیگیرم.

متأسفانه طرز تفکری در جریان است که بحث اقتصادی و بازرگانی را جدای از مقوله فرهنگ بداند در حالی که این دو امری غیر قابل تفکیک است و همانگونه که مشاهده می نمائیم تبلیغات بازرگانی تاثیر مستقیمی در فرهنگ و باورهای ملی و دینی ما دارند.

امید داریم تا صدا و سیما همانگونه که در سال‌های اخیر در بخش‌های خبری و برنامه‌های گفتگو محور پیشرفت خوبی داشته است، این نقص بزرگ را هم برطرف کند و سعی کند با قوانین بجا و رعایت حقوق خانواده هرچه سریعتر از پیشرفت الگوی سبک زندگی غربی در تبلیغات تلویزیونی جلوگیری نماید و پیشنهاد می‌شود که تخفیفات ویژه ای را برای تبلیغاتی که ترویج فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است در نظر بگیرند

-------------------------------------------------------------------------------مطلبی در همین ارتباط با عنوان( چرا آرمش را در زندگی مشاهده نمیکنیم) را حتما بخوانید

همین مطلب در فارس، مشرق، فرهنگ نیوز، 598، حرف تو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،آوینی فیلم،تهران پرس، جام نیوز،دانا،صبح الوند، بی باک، جنوب پرس،صدای تو، ایران ویچ، ایرانی۸،لرسو و..


 

بمب شیمیایی با عطر شکلات!

 

 

-حمید: عکس هایی که امروز گرفتم رو می فرستم برات،وایبر و لاین که داری؟

-علی: نه برام ایمیل کن

- حمید: واسه چی نداری ؟!دیگه الان همه تو گوشیشون وایبر و لاین تانگو ... دارن. اصلا میدونی این نرم افزارها چیه؟

علی: آره میدونم.اتفاقاً چون میدونم  نرفتم طرفش؟

- حمید: یعنی چی؟

-علی: اگه تو هم بدونی این شبکه ها چیه و واسه چی ساخته شده و چقدر زندگیمون رو تغییر میده عمراً عضوش بشی.

-حمید: حرف هایی میزنی ها..مثل بقیه  نرم افزارها یک خدمات الکترونیکیه

- علی: ببین وقتی میخواهی این نرم افزارها رو تو گوشیت نصب کنی باید یک سری قوانین رو بپذیری بعد بهت اجازه نصب میده. تا حالا دقت کردی این قوانین چیه؟

-حمید: نه من همیطنوری با عجله نصب کردم دقت نکردم.قوانینش چیه؟

علی: برای استفاده از "وایبر" چاره ای ندارید جز این که موارد زیر را تأیید کنید:
دسترسی و حتی امکان تغییر اطلاعات شخصی تلفن توسط این نرم افزارها، این اطلاعات شامل فهرست تماس های خصوصی، تاریخچه مکالمات ورودی یا خروجی، فهرست تماس تمامی افراد، اطلاع از روند فعالیت های اجتماعی شما و برخی موارد دیگر است. - دسترسی این نرم افزارها به خدماتی که می توانند برای شما هزینه بر باشند؛ شامل برقراری تماس، ارسال پیامک، خدمات اینترنت همراه، ارسال پیام های چند رسانه ای 
دسترسی این نرم افزار به اطلاعات جغرافیایی و مکانی شما از طریق اینترنت یا جی پی اس
 دسترسی و ایجاد تغییر در پیام های متنی و چندرسانه ای ورودی و خروجی
دسترسی کامل این نرم افزارها به ارتباط اینترنت موبایل و امکان استفاده از بلوتوث و سایر قابلیت های ارتباطی موبایل

 دسترسی کامل به حساب های کاربری شما، امکان ایجاد، حذف یا استفاده دلخواه از حساب های کاربری
 دسترسی و امکان ویرایش محتویات اطلاعاتی ذخیره شده در تلفن همراه شما
 دسترسی به وضعیت عملیاتی و اطلاعات شناسایی تلفن همراه شما
 کنترل بخش های سخت افزاری سیستم؛ شامل تنظیمات صدا و تصویر
 دسترسی نامحدود به  ابزارهای مختلف تلفن های همراه شامل بلوتوث، اینترنت همراه، صفحه نمایش فعال یا غیر فعال موبایل، نمایش هشدارهای مبتنی بر سیستم عامل، تغییر وضعیت عملیاتی تلفن همراه، تغییر تنظیمات سیستمی تلفن همراه، کنترل و حتی بستن برنامه های درحال اجرا ، دسترسی به تنظیمات همگام سازی میان حساب های مختلف
 دسترسی ترافیک ورودی و خروجی از طریق اینترنت و شبکه، دریافت آزادانه اطلاعات از اینترنت و شبکه؛ دسترسی به سیستم مالی Google Play از طریق تلفن همراه شما
دسترسی به تنظیمات تمامی سرویس های Google در تلفن های همراه،
و..

-حمید: مگه میشه؟

-علی: بله یعنی این نرم افزارها  هر وقت بخوان  میتونن بدون اجازه شما دوربین موبایلتو روشن کنن و فیلم یا عکس بگیرن و بعدش این فیلم ها رو با اینترنت گوشیت تو فضای مجازی میزارن و بعد بدون اینکه متوجه بشی دوربین رو خاموش میکنن.یا با شماره خودت به یکی دیگه تماس بگیره یا تمام عکس ها و فیلم های شخصیتو ببینه یا پاک کنه و...

-حمید: ای بابا این که خیلی نامردیه.فکر کن گوشیمو رو گذاشتم رو میز ناهار خوری همزمان داره از ناموسمون فیلم میگیره! حالا مگه اطلاعات ما به دردش میخوره.

-علی: تا حالا از خودت پرسیدی مثلا نرم افزار وایبر توسط و چه کسانی اداره میشه؟

-حمید: نه برام مهم نیست! مهم اینه که من دارم ازش استفاده میکنم

علی: جهت اطلاع میگم که با یک سرچ تو اینترنت متوجه میشی که وایبر یک شرکت اسرائیلیه که توسط تالمون مارکو، کارآفرین اسرائیلی  آمریکایی، دانش آموخته علوم کامپیوتر دانشگاه تل آویو و عضو سابق نیروهای دفاعی اسرائیل تاسیس شده. تالمون مارکو به مدت چهار سال در ارتش رژیم غاصب سابقه خدمت داره. تالمون مارکو در زمینه تولید جاسوس افزارها، ویروس‌های دانلود کننده اطلاعات و برنامه‌‌های هک، سابقه درخشانی تو کارنامه نیروهای دفاعی اسرائیل برای خودش  ثبت کرده.

-حمید: حالا فرض که اسرائیل سازندش باشه.چه فرقی میکنه!

-علی: درسته. ولی به سوال دومم جواب بده؟ اسرائیل که ما رو تو همه زمینه ها تحریم کرده و حتی یک سوزن سرنگ هم نمیزاره به ایران برسه ،چطور شده که این شبکه رو تو خیلی از کشورها از جمله ایران به ظاهر رایگان وارد کرده؟

-حمید: نمیدونم؟

-علی: هیچ شرکتی نیست که محصولاتشو رو فی سبیل الله و رایگان ارائه بده از طرفی این شبکه های هزینش رو طبق گفته خودشون از فروش اطلاعات بدست میارن.

-حمید: آخه اطلاعات ما به چه دردش میخوره؟

علی: اون ها به غیر از اینکه ذائقه مردم ما رو میخوان بفهمن و ما رو به این نرم افزارها عادت بدن به راحتی میتونن در آینده از اطلاعات ما سوئ استفاده کنند.

-حمید: چه سوء استفاده ای؟

-علی: بزار یک مثال بزنم.به نظرت وزیر نفت یا رئیس آموزش و پرورش وقتی هم سن ما بود میدونست که یه روزی رئیس آموزش و پرورش میشه؟

-حمید: نه  شاید 20 سال پیشش باورش هم نمیشد که یه روزی رئیس بشه.

-علی: خب. حالا اگه تو هم در اینده مثلا رئیس آموزش و پرورش بشی . و یکی بگه من تمام طالاعات عکس های شخصی ریز مکالمات جستجو های اینترنتی و.. دوران جوونیت رو دارم. واگه مثلا به من فلان پول رو ندی اطلاعاتت رو پخش میکنم چی کار میکنی؟

-حمید: خب مجبورم بهش باج بدم. مگه کسی هست این کار رو انجام بده؟

-علی: بله اگه یک سری به صفحه حوادث روزنامه ها بزنی راحت متوجه میشی که حتی یک هکر ایرانی هم به راحتی میتونه به این نرم افزارها  ورود پیدا کنه. چند روز پیش یک خانمی تو مشهد به پلیس فتا شکایت میکنه که یک نفری ازش اخاذی کرده که یا این کار رو انجام میدی و فلان پول را میریزی به حساب و یا اینکه اطلاعاتت و عکس هاتو تو اینترنت و اقوامت پخش میکنم.

-حمید: عجب.راست میگی کشورهایی که ما رو تو همه چی تحریم کردن چطور شده این نرم افزارها رو به ظاهر مجانی دارن به ما میدن. از قدیم گفتن هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمیگیره.

-علی: تازه این ها که چیزی نیست. شاید اکثر کسانی که به این نرم افزارها اعتیاد پیدا کردن هم قبول داشته باشن که این نرم افزارها اعتیاد آوره. منظورم مواد مخدر نیست یعنی انقدر بهش وابسته میشه که صبح شب سرش تو گوشیه موبایلشه و انقدر بهش عادت کرده که اگه یه روزی گوشیش پیشش نباشه آروم و قرار نداره.

-حمید: راست میگی . چند وقت پیش بعد از مدت ها تقریبا اکثر فامیل دور هم جمع شدیم. به جایی اینکه بشنینیم با هم صحبت کنیم اکثرا سرشون  تو موبایلشون بود.

-علی: جدای اینکه چقدر عوارض جسمی مثل چشم درد، افسردگی داره به جای اینکه ارتباطلات رو نزدیک کنه. ما رو از نزدیک ها مون جدا کرده و به غربیه ها نزدیک کرده. بابای دوستم تو دادگاه کار میکنه . میگفت خیلی از طلاق ها به خاطر همین ارتباطلات خارج از عرف  موبایلی و اینترنتیه.چقدر خیانت و فساد تو این شبکه ها زیاد شده.

-حمید: خیر سرش اسمش شبکه های اجتماعیه. با این اوضاع باید بهشون گفت شبکه های ضد اجتماعی.

-علی: درسته. البته شنیدم داره نرم افزارهای ایرانی این موبایل ها هم میاد که خیلی بهتر از این خارجی هاست. هر چند باید فرهنگ استفاده صحیحش درست بشه تا اینقدر به مشکل برنخوریم.

بگذریم.حالا این عکس ها رو برام ایمیل کن. این هم بگم ایمیل من هم ایرانیه چون خیلی از همین مشکلاتی که گفتم تو ایمیل های خارجی هم وجود داره.

-حمید: بزار همین الان این جاسوس عوضی رو از گوشیم پاک کنم بعدش هم با یک ایمیل ایرانی عکس ها رو برات میفرستم.   

رسانه های غربی چگونه دروغ میگویند؟

 

اپیزود اول:

مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد.

فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم

پس روزنامه های صبح می نویسند:
آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم

از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
من اهل کشور مصر و مسلمان هستم

فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت!

اپیزود دوم:

یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت!

ندا آقا سلطان به دست مزدوران رژیم کشته شد!

بشار اسد مردم کشور خودش را به قتل میرساند!

غرب به دنبال گرفتن حقوق مردم سوریه وارد میدان شده است!

ایران یک کشور تروریست است!

حقوق زنان در ایران رعایت نمیشود!

دانشجویان دختر مسلمان در غرب حق درس خواندن ندارند!

آزادی بیان در ایران وجود ندارد!

مردم ایران از حکومت رضایت ندارند!

مردم افغانستان و عراق تروریستند!

مردم مینمار باید کشته شوند!

اسرائیل مدافع حقوق بشر است!

مردم فلسطین باید از سرزمینشان بیرون روند!

گرانی های اخیردر ایران به دست سران حکومت در ایران رخ میدهد!

این قصه ادامه دارد......

...........

اگر می‌خواهید خدای نکرده خبر دروغی را باور نکنید و هنگام شنیدن خبری دچار سردرگمی نشودید حتماً برای آشنایی با تاکتیک‌های عملیات روانی دشمن به ادامه مطلب مراجعه نمائید

 

تاکتیک‌های عملیات روانی در جنگ نرم

سانسور Censorship

سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهی‌ها، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران، این حذف عمدی می‌تواند به دو شکل صورت پذیرد. سانسور در ساده‌ترین معنی‌اش، رسیدگی و آزمایش پیام‌های کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است که از نظر آنان نامطلوب است. این شکل سانسور، همان ایجاد مانع قبلی با عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلاً می‌تواند شامل حذف واژه‌ها، عبارات یا جملاتی خاص، توسط سانسورگر باشد.

اخبار کنترل شده:

شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته، وجود دارد. در اخبار کنترل شده، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیع‌کننده باشد. دولت‌ها، اصناف و دیگر دیوان‌سالاری‌ها، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد می‌شوند.

سانسور برون قانونی:

سانسور برون قانونی سانسوری است که خارج از کنترل قانونی یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری می‌تواند داوطلبانه باشد. مثل وقتی که سردبیری، عبارت یاواژه‌ای را از دست نوشته خود حذف می‌کند چرا که احساس می‌کند از ذوق سلیم به دور است یا کتابداری که کتابی را از دور خارج می‌کند، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانت‌آمیز است و وی مطالب قبیح و اهانت‌آمیز را دوست ندارد.

از یک لحاظ سانسور برون قانونی می‌تواند غیرداوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به فشار‌های اقتصادی، سیاسی یا فشار‌های دیگری از این قبیل است. مثلاً یک ایستگاه رادیو- تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدید‌های واقعی یا احتمالی، از جانب آن مقامات در خصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد.

تحریف Disortion

یکی از رایج‌ترین شیوه‌های پوشش خبری و مطبوعاتی،‌تغییر متن پیام به شیوه‌های مختلف از طریق دست‌کاری خبر است. در مسئله تحریف، سه پدیده به چشم می‌خورد که عبارتند از: تعدیل، شاخ و برگ دادن و جذب. یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچک‌تر از گذشته، قابل فهم‌تر و از نظر بازگو کردن، ساده‌تر می‌شود. در حین فرآیند انتقال متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کم‌کم تعدیل می‌شوند، تجربه‌هایی که در مورد تحریف انجام شده است، نشان می‌دهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای زنجیره انتقال به شدت حذف می‌شوند.

هر بار که خبر تحریف شده نقل می‌شود، میزان جزییات، هر چند باکندی، کاهش می‌یابد. در همان زمانی که فرآیند تعدیل انجام می گیرد، شاخ و برگ‌های دیگری به خبر اضافه می‌گردد.

ساختن یک یا چند دشمن فرضی To Make a supposed Enemy

این یکی از شیوه‌های قدیمی سیاسیون کهنه‌کار است که قدرت را در اختیار دارند و برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده می‌کنند. این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است. در این شیوه سعی می‌شود تا سایر رسانه‌ها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود، به شکل یک دشمن نشان‌دهند. همیشه داشتن یک دشمن فرضی می‌تواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم آورد. استفاده از این شیوه خود می‌تواند برای متحد کردن افراد داخل یک کشور نیز مفید واقع شود.

پاره حقیقت‌گویی To release a part of truth

گاهی حادثه، خبر یا سخنی مطرح می‌شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه‌ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود جهت و نتیجه پیام، منحرف خواهد شد. این از رویه‌های رایج مطبوعات است که معمولاً متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی‌‌کنند. این شیوه به خصوص در انتشار نظرات رهبران سیاسی متداول است.

به طور کلی از دید روزنامه‌نگاران یک خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری- چگونه؟ کجا؟ کی؟ چه کسی؟ چه چیزی؟ چرا؟ – در خبر بیان نگردد، خبر ناقص است. که در این تاکتیک، حذف یکی از این عناصر به عمد صورت می‌گیرد. درنشریات برای جلب نمودن نظر خواننده به تیتر خبر، از این تاکتیک استفاده می‌نمایند.

محک زدن To Test for Confirm

برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه، خبری منتشر می‌شود که عکس‌العمل به آن، زمینه طرح سوژه‌های بعدی قرار می‌گیرد عوامل تبلیغاتی سعی می‌کنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه، با انتشار یک موضوع عکس‌العمل آن‌ها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاست‌های آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند.

تاکتیک محک زدن به نوعی، تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص بر می‌گردد و جامعه محدودتری را در نظر می‌گیرد. اما بازخورد بیشتر به جامعه و عوام بر می‌گردد. مثلاً برای ارزیابی نظر مردم ایران راجع به رابطه با آمریکا، خبری منتشر می‌شود تا پس از محک زدن آن، موضوعات جدی‌تری را در این باره منتشر سازند.

ادعا به جای واقعیت To truthPretention instead of trath

رسانه‌های خبری برای دستیابی به اهداف مورد نظر خودگاهی ادعا‌هایی علیه افراد، گروه‌های مختلف و رسانه‌های رقیب مطرح می‌کنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می‌نمایند. در واقع در این روش، اخبار مخابره شده و یا به چاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند و با استفاده از کلماتی نظیر «ادعا» منبع خبر سعی می‌کند اولاً خبر را از دست ندهد، در ثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته، ثالثاً چنانچه خبر مورد تأیید قرار گرفت، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش می‌باشد به همراه خبر القا نماید.

اغراق

عوامل تبلیغاتی با بهره‌گیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغه‌آمیز می‌زنند. آن‌ها سعی می‌کنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آن‌چه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان، مکان و جایگاهی که به چشم نمی‌آید، بهره‌برداری کند.

تفرقه

شاید بتوان تفرقه را یکی از مؤلفه‌های عوامل قبلی دانست که با استفاده از آن‌ها عامل تبلیغاتی سعی می‌کند بین جامعه مخاطبان خود با مرزبندی و جناح بندی‌هایی که در اکثریت موارد کاذب هم می‌باشد، مطالبی را پخش کند تا پتانسیل و توان آن‌ها را کاهش دهد.

ترور شخصیت

در شیوه‌های جدید، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمان‌هایی که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی می‌کنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، شخصیت‌های مطرح و موثر در جناح مقابل را به زیر ذره‌بین کشیده و با بزرگ‌نمایی نقاط ضعف آنان را ترور شخصیت نماید.

شایعه (Rumour)

زمانی که جریان این خبر از بین افرادی شروع می‌شود که از حقیقت موضوع دورند، شایعه آغاز می‌گردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه می‌یابد تا تقریباً بسیاری از مردم آن را باور می‌کنند و در نهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته می‌شود، شایعات زمانی رواج می‌یابند که حوادث مربوط به آن در زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آن‌ها خبر‌های صریح پخش نشود و یا اینکه خبر‌های مربوط به آن‌ها مبهم باشند.

تاکتیک شایعه

شایعه در جایی ایجاد می‌شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. از جمله اولین عناصری که در بحث شایعه مطرح می‌باشند، موضوع، مکان و زمان شایعه است. یک شایعه‌ساز ماهر به خوبی می‌داند که شایعه وی باید موضعی باشد که حساسیت بالای جامعه را در زمان و مکان مناسب به خود اختصاص دهد. رابطه بین موضوع، زمان و مکان می‌باید در پخش یک شایعه به خوبی درک و احساس گردد.

هر شایعه در برگیرنده بخش قابل ملاحظه‌ای از واقعیت می‌تواند باشد، اما ضریب نفوذ آن نیز تحت تأثیر سه عامل دیگر می‌تواند افزایش بالایی پیدا کند، که این عوامل عبارتنداز: تسطیح، همانند سازی، برجسته‌سازی.

تسطیح

در تسطیح، شایعه‌ساز سعی می‌کند عوامل حاشیه‌ای و جنبی یک موضوع را از بین ببرد و موضوع شاخص را نمایان‌تر کند. حذف مطالب حاشیه‌ای شایعه و حذف مطالب کم‌اهمیت‌تر عامل تسطیح را شکل می‌دهد. در این جا موضوع شایعه نماد وسیع‌تر و بزرگ‌تری پیدا می‌کند و یا به تعبیر دیگر تنها موضوع شاخص جامعه می‌شود

همانندسازی

در همانندسازی نوعی فرافکنی صورت می‌گیرد. موضوعی در ذهن مخاطب عینیت پیدا کرده و مخاطب نسبت به آن آگاهی دارد. در این نوع شایعه، استفاده از تاکتیک بک‌گراند می‌تواند عنصر شایعه را تقویت کند.

برجسته‌سازی، بزرگ‌نمایی

نمودار شدن عنصر اصلی شایعه همان برجسته‌ساز و واضح کردن موضوع اصلی است. برجسته‌سازی زمانی اتفاق می‌افتد که شما بتوانید با تسطیح عناصر حاشیه‌ای خبر را حذف و با مبالغه‌ای که در خبر انجام می‌دهید، آن را در حد معقول بزرگ جلوه دهید.

شایعات در زمان جنگ‌های نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد می‌باشند:

شایعات تفرقه‌افکن

در این نوع شایعه سعی می‌شود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آن‌ها را ضعیف کنند. این نوع شایعه در بازی‌های سیاسی کاربرد وسیعی دارد.

شایعات هراس‌آور

در این نوع شایعه با اعلام کشته‌های وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن می‌توان ناامیدی را در بین آن‌ها افزایش داده و آن‌ها را ضعیف نمود.

شایعات امیدبخش

این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد.

نیل پستمن در کتاب خود تحت نام «زندگی در عیش، مردن در خوشی» شایعات را به سه دسته تقسیم می‌کند:

شایعات آتشین

شایعه‌ای است که یکباره شکل می‌گیرد، همه جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اثری کوتاه‌مدت دارد. کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است. استفاده از آمار و ارقام و بزرگ نشان دادن آن ها، مسیر شایعات آتشین است. به معنای دیگر شایعات آتشین با ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد می‌شوند، تأثیر آن‌ها عظیم است ولی مقطعی است.

شایعات خزنده

شایعاتی هستند که همراه با تاکتیک‌های قطره‌چکانی، مرحله به مرحله می‌تواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحی کند. این شایعات دراز مدت‌تر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگی‌های بیشتری نیز دارند.

شایعات دلفینی

آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار می‌گردند و بلافاصله پس از تأثیرگذاری برای مدتی پنهان می‌شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار می‌کنند. به گفته پستمن این شایعات، شایعات غواصی می‌باشند. در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده در زمان‌هایی که کاربرد آن اقتضاء می‌کند، استفاده می‌کنند. گاهی مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان می‌نمایند.

تاکتیک ماساژ پیام Spinning The Message

انواع بیشماری از فریب و خودفریبی در انبوه داده‌ها و اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار فکری دولت به بیرون جریان می‌یابد، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است. تاکتیک حذف، تاکتیک کلی بافی، تاکتیک زمان‌بندی، تاکتیک قطره‌چکانی، تاکتیک موجی و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیک‌های ماساژ پیام به شمار می‌آیند.

تاکتیک‌ کلی بافی Generality Tactic

تاکتیک کلی‌بافی تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با لعابی از مطالب غیرواقعی می‌پوشانند. در پخش این تاکتیک سعی می‌شود بدون توجه به مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشه‌یابی به موضوعی که منعکس می‌شود به حواشی آن پرداخته شده، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه دارد. و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند. این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیه‌های وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد، که در آن‌ها از شیوه بی‌حس‌سازی مغزی استفاده شده است.

تاکتیک زمان‌بندی Timing Tactic

مرسوم‌ترین مصداقی را که می‌توان برای تاکتیک زمان‌بندی مثال زد، تأخیر در پخش خبر می‌باشد، به نحوی که دیگر پیام‌گیر نتواند کاری بکند. این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را برای شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر زمینه پخش شایعات را نیز فراهم می‌کند.

تاکتیک حذف Omission Tactic

براساس این تاکتیک قسمت‌های مهمی از خبر به دلایلی که از پیش طراحی شده و به شکلی هدفمند حذف می‌گردد تا زمینه را برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخش‌کننده خبر (رسانه) می‌داند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سوالاتی، در ذهن مخاطبان ایجاد می‌شود که این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم می‌کند.

تاکتیک قطره‌چکانی Dribble Tactic

داده‌ها، اطلاعات و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته‌بندی شده و در زمان‌های گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه می‌گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای مورد نظر گردد. در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه می‌شود و از دیدگیرنده مخفی می‌ماند.

تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض Lie Tactic Big

این تاکتیک قدیمی و سنتی می‌باشد، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانی در رسانه‌ها دارد و عمدتاً برای مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد. یعنی پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان می‌کنند. معروف‌ترین مورد استفاده‌ای که از این تاکتیک شده، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است.

فوریت بخشیدن ساختگی به خبر To Create High Priority For A News

تأکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوه‌های مطبوعاتی است. هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه مورد نظر و ایجاد نوعی ایزوله کردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را می‌خواهد القا کند که این مطبوعه در سریع‌ترین حالت ممکن، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند.

این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته می‌شود.

پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To Tangle a Canard

امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایی، به داخل جامعه نفوذ پیدا می‌کند. اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازم است با دادن اطلاعات متنوع و زیاد، حقیقت و موضوع را به گونه‌ای پیچیده کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرف‌نظر کند.

برای پنهان ماندن حقیقت، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض، پیچیده و مغلق بیان می‌شود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد.

افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و نادرست در میان چند خبر درست Proper To Take The News Out Of Its Context

این خصوصیات مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کرده‌اند. در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب می‌شود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع، یک خبر نادرست اعلام و القاء می‌شود.

استفاده از دو خبر واقعی برای طرح یک خبر ساختگیTo use Two Factual News Items In Order To Legitimize A False News

ارتباط بخشیدن بین دو واقعه، نتیجه‌گیری غلط و غیرواقعی از آن، از شیوه‌های دیگر در مطبوعات و خبرگزاری‌ها و رادیوها به شمار می‌رود. مثلاً رادیو بی.بی.سی اعلام می‌کند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و گفت و گو کردند. در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیأت سیاسی در سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است.

استفاده از عاطفه گیرندگان پیامTo Play On The Emotions Of The Audience

در این روش تلاش می‌شود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند. کلماتی نظیر تبعیض، ظلم به زنان، فشار بر کودکان، شکنجه، بازجویی، توطئه، خفقان، نسل‌سوزی، دولت ستیزی، قانون‌ستیزی، فجایع بشری و مانند آن می‌تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید. موضع زنان و کودکان همیشه می‌تواند در این روش کارآمد باشد. پخش برنامه‌های تلویزیون و استفاده از عکس‌هایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان می‌دهد، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار می‌تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد.

استفاده از خبر برای تبلیغات Promoting Special Interests Through News

وقتی خبری از رسانه‌ها منتشر می‌شود، نیازی به اثبات آن وجود ندارد. چرا که اولین اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده، اصل می‌باشد. منبع خبر زمانی که خبری را می‌دهد، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمی‌کند و مدنظر او اطلاع‌رسانی صرف است. در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست، لازم است برای رد آن مدرکی ارائه دهد.

اگر این اتفاق در ایران بود!

فیلم حمله وحشیانه پلیس به دختر دبیرستانی

 

کشنا ویلسون در تاریخ 29 دسامبر، بعد از تعطیل شدن از مدرسه در حال رفتن به خانه بود که ناگهان پلیس آمریکا به او حمله می کند و از او می خواهد که تسلیم شود؛ با اینکه این دختر 14 ساله دستان خود را به نشانه تسلیم بالا برده بود، پلیس شهر آلنتون ایالت فیلادلفیا آمریکا با شوک الکتیریکی این دختر را نقش بر زمین می کند.

کشنا ویلسون در شهر آلنتون ایالت فیلادلفیا زندگی می کند که در تاریخ 29 دسامبر بعد از تعطیلی مدرسه با دوستان خود در خیابان در حال پیاده روی بود که افسر پلیس وی را متوقف کرد.

حالا فرض کنید مشابه همین اتفاق در ایران اتفاق افتاده بود. آن وقت بود که این کلیپ در اکثر شبکه های اجتماعی فضای مجازی، سایت های خبری، شبکه های موبایلی و  ماهواره ای دست به دست می شد و همه فریاد می زدند که چرا امنیت در ایران نیست؟! چرا حقوق بشر در ایران رعایت نمیشود؟! چرا دموکراسی وجود ندارد؟! و...

اما این اتفاقات غیر انسانی وقتی در غرب رخ می دهد اکثر رسانه ها و مردم در سکوتی محض فرو میروند که این سکوت عجیب دو احتمال دارد:

1- این اتفاقات در غرب طبیعی است و آنقدر زیاد است که دیگر تعجب برانگیز نیست.

2- سانسور شدید رسانه های باعث می شود که خیلی ها نتوانند از این اخبار آگاه شوند و برعکس، کافی است در ایران بزغاله ای در چاه بیفتد! آن وقت است که تمام دوربین های دنیا فریاد "نقض حقوق بشر در ایران" را سر میدهند و عده ای جاهل در ایران به اسم روشنفکری همین حرف ها را بازگو می کنند!

باز هم خواهش میکنم یکبار دیگه به این کلیپ نگاه کنید و فکر کنید اگر این اتفاق در ایران بود چقدر هیاهو می شد.

همانند قضیه ندا آقا سلطان و یا اسید پاشی اصفهان که رفتار رسانه ها طوری القا می کرد که گویی تنها در ایران است که اسید پاشی رخ می دهد، در حالی که به گزارش اشپیگل تنها در طول سال 2011 تا 2012،  105 قربانی اسید پاشی در انگلستان وجود داشت در حالی که هیچ کس صدایشان را نشنید!

البته در دنیای غرب اتفاقات تلخ بسیاری رخ میدهد همانند شهید شدن مروه شروینی زن مسلمانی که به خاطر حجابش محاکمه شده بود در حین برگزاری جلسه دادگاه تجدید نظر در یک دادگاه درجه دو در شهر درسدن، فرد متهم  آلمانی در جلوی چشمان قاضی و سایر حاضرین به شربینی حمله کرده و با ضربات چاقو وی را که سه ماهه باردار بوده از پا در آورد و در حین ضربات، شوهر مروه برای نجات همسرش به طرف او شتافت که توسط پلیس آلمان مورد تیراندازی قرار گرفت.

 خدا را شکر میکنم که کشور جمهوری اسلامی ایران آنقدر امنیت و اقتدار دارد که وقتی یک مورد اسید پاشی هم رخ میدهد اکثر ارگان ها، دستگاه ها و رسانه ها دست به دست هم میدهند تا این قضیه دیگر اتفاق نیفتد.همانند لباس سفیدی که حتی یک لک سیاه هم در آن دیده میشود و به سرعت باید بر طرف شود.

------------

کلیپی دیگر از حمله وحشیانه پلیس به زن باردار را در اینجا ببینید


واکاوی گلایه های اجتماعی:

یک پونز به خودم یک میخ طویله به دیگران

از کودکی این مسئله برایمان جالب بود که چرا پدری که همیشه سیگار بر روی لبش است اما وقتی متوجه می‌شود پسرش سیگار می‌کشد او را توبیخ می‌کند؟

چرا زمانیکه یک پسری با چند دختر دوست می‌شود، وقتی متوجه می‌شود که خواهرش با یک پسری در ارتباط هست، خونش بجوش می‌آید؟

چرا وقتی خواستگار برای دخترمان می‌آید، تأکید می‌کنیم که باید مهریه دخترمان بالا باشد، اما زمانیکه برای پسرمان به خواستگاری می‌رویم، چانه زنی میکنیم که مهریه را کم کنید!

چرا وقتی که به دنبال شغلی می‌گردیم، به چند آشنا سفارش می‌کنیم که کارمان را زودتر انجام دهد تا در فلان اداره مشغول شویم، اما زمانیکه متوجه میشویم که یکی از اقوام رئیسمان، در آن اداره مشغول شده است، در مجموعه برای او حرف درست میکنیم که فلانی پارتی بازی کرده است!

جواب این چراها و هزاران چرای دیگر را باید در چه جستجو کرد؟ علت این تناقض گویی افراد چیست؟

آیا امکان دارد که یک عمل در آن واحد هم قابل نفی باشد و هم قابل اثبات؟

شاید این جمله حضرت امیر(ع) که حتی در کتاب های درسیمان هم چندین بار خوانده‌ایم و در هر عملی که انجام می‌دهیم زنگ وجدانمان آن را به ما یادآور می‌شود که: «فأحبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها؛»

یعنی: آنچه که براى خود دوست می‎داری، برای دیگران هم دوست بدار و آنچه براى خود نمى‏پسندى، براى دیگران هم مپسند.

بدون تعارف شاید همه ما روی این موضوع اتفاق نظر داشته باشیم که بسیاری از مشکلات اجتماعی سیاسی فرهنگی و حتی خانوادگی‌مان ناشی از به کار نبردن این اصل در زندگی افراد است.

یکی از راهکارهایی که می‌تواند به ما در این زمینه کمک کند این است که زبان دیگران را شناسایی و نیاز و مطلوب آن‌ها را بدانیم و برای یاری رساندن به هر کس از همان شیوه و ابزاری استفاده کنیم که برای او مناسب است و نه الزاماً آن‌چه که خود دوست می‌داریم.

این موضوع که انسان همیشه باید خود را در جای شخص دیگری بگذارد و اصالت را به اجتماع بدهد نه به فرد و یا به عبارتی دیگر در مواجهه با یک اتفاق ناگواری سریعاً به دنبال متهمی غیر از خودش نگردد، بسیار ضروری به نظر می‌رسد، چرا که اکثر ناگواری‌هایی که در زندگی افراد رخ می‌دهد از عملکرد خود افراد نشأت می‌گیرد.

این (خودمحوری) زمانی که در سطح وسیع جامعه انتشار یابد، به گلایه‌مندی‌های اکثریت افراد جامعه منجر می‌شود.

از طرفی دشمنان این مرز و بوم از طریق بوق‌های رسانه‌ای خود، چند سالی است که قصد دارند فضای فکری مردم ایران را به سمتی هدایت کنند تا در هر مشکل اجتماعی، اقتصادی و حتی خانوادگی، مقصر اصلی را ساختار کلی نظام موجود به خصوص مسئولین نظام سیاسی نشان دهند.

همچنین در جنگ نرم یکی از اهداف دشمن به وجود آوردن گسل‌های اجتماعی میان مردم با مردم ومردم با حاکمیت است تا از این طریق تضادهایی را به وجود آورده و همبستگی اجتماعی و وحدت ملی را بر هم زنند.

رسانه‌های دشمن یک معظل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی را به سرعت به ناکارآمد بودن نظام و مسئولین ارتباط می‌دهند. این امر هر چند در ابتدا کمی غیر حرفه‌ای به نظر می‌رسد اما دشمنان آنقدر این باور را تکرار می‌کنند که برای مخاطب این امر ملکه می‌شود که در زمان مواجهه با یک مشکل، برای رهایی از عذاب وجدان، به سرعت و بدون تفکر مسئولین را مقصر اصلی مشکل خود بدانند.

در واقع طرح اصلی دشمن (مقبولیت‌زدایی) یعنی تغییر رفتارهای حمایتی از ساختار سیاسی موجود است و این امر را تا حدی ادامه می‌دهند که منجر به ناکارآمدی نظام موجود، بی کفایتی مسئولین، خود محور بودن و در نتیجه ایجاد بحران و تغییر نظام حاکمیت بینجامد.

البته فرهیختگان جامعه باید انتقادات عالمانه خود را به حاکمیت سیاسی داشته باشند اما اگر این گلایه و انتقادات به شکل افراط درآمد و هر آدمی در هر موضعی با هر سطح تحصیلاتی و با هر میزان تخصص در هر موضوع، گلایه بر عملکردی داشته باشد، آن وقت جامعه دچار هرج و مرج و بی ثباتی می‌شود.

برای روشن شدن این موضوع به چند مصداق توجه کنید:

«در یکی از خیابان های این شهر ترافیک درست شده است جلوترکه می‌رویم، متوجه می‌شویم که قسمتی از این خیابان بسته شده است و رفتگرها به زحمت مشغول پاک سازی زباله‌های جوی آبی هستند که بر اثر انباشته شدن پوست‌های میوه به خیابان سرازیر شده و عبور مرور اتوموبیل‌ها را دشوار ساخته است.

برخی از مردم در ترافیک می‌گویند:« ببین چه کسی را گذاشته اند شهردار! راست می‌گن که این مسئولین فقط فکر منافع خودشون هستند»

کمی بالاتر از خیابان یک زوج جوانی در حالی که در اتومبیل خود نشسته‌اند موزی می‌خرند و پوست میوه را از شیشه به جوی آب پرتاب می‌کنند. آب هم پوست موز را می‌برد و کمی پایین تر با چند پوست پرتغال همراه می‌کند، در جای دیگر هم یک بقل سطل زباله‌اش را در جوی می‌ریزد و آب روان تمامی زباله‌ها را به جوی اصلی خیابان می‌رساند؛ حال زمانی که این خانم و آقا در حال دشنام هستند، اگر بدانند که این جوی آب به خاطر 266 پوست موز و 150پوست پرتغال وآشغال های دیگر درست شده است بازهم مقصر اصلی را مسئولین نظام می‌دانند؟ در واقع انصاف این بود که اگر هم میخواستند انتقادی داشته باشند، این انتقاد را باید بین 416 نفر از جمله خودش تقسیم می‌کردند.

یا باید حداقل از خود می‌پرسیدند که اگر مسئولین به فکر مردم و این معظل نبودند، پس چرا این رفتگرهای شهرداری مشغول پاک سازی جوی خیابان هستند؟!

اگر این افراد قبل ازدشنام دادن کمی فکر می‌کردند که این مشکل از کجا نشأت گرفته است و چه افرادی در به وجود آمدن این مشکل مقصر هستند. دیگر وقتی شاهد ریخته شدن زباله‌ای بر روی زمین بودند به فرد متخلف تذکر می‌دادند که این کار را انجام ندهد چرا که او نتیجه این منکر را در عمل دیده است.

لازم به ذکر است که انتقاد صحیح از مدیران و مسولان بخشی از واقعیات و ضروریات یک نظام مقتدر است.

و یا این اتفاق:

(خانمی بالای پله‌های برقی ایستگاه مترو ایستاده است و دائم به مسئولین فحش و ناسزا می‌گوید. وقتی علت را از او جویا میشوی، می‌گوید:«چرا این پله‌های برقی خراب است؟ آخر فکر منِ پیرزن را نمی‌کنند که چطور باید این پله را با این کمر دردم طی کنم، این چه مملکتیه!.. » خانم دیگری با شنیدن این حرف گفت:«این مملکت کجاش درسته که پله برقیش درست شده باشه! و...» در همین صحبتها یکی از نظافت‌چی‌های مترو سعی می‌کند آن خانم معترض را آرام کند برای همین واقعیت را می‌گوید:«من دیدم که چند جوان بی فرهنگ برای اینکه دوستانش را بخنداند کلید این پله‌ها را زدند و الان دو دقیقه است که پله برقی خاموش شده است؛ الان هم اگر کمی صبر کنید مأمور فنی مترو درستش می‌کند» پیرزن هم بدون اعتنا به صحبت‌های کارگر مترو از پله‌های با ناسزا پایین می‌آمد و در مترو هم گلایه خود را به مسافران اطراف خود بازگو می‌کرد.

این معظل نشان‌گر این است که این خانم در دوران کودکی و جوانی نتوانسته است موضوعات را در ذهن خود تفکیک دهد و برای رهایی از وضع موجود تنها راه آرام شدن را اعتراض به مسولین کشورمی‌داند. فارغ از اینکه بداند این پله تنها 5 دقیقه آن هم بر اثر شیطنت یک پسری بی فرهنگ که شاید هم پسر خود او باشد صورت گرفته است.

مثالی دیگر:

فرض کنید شخصی خانه‌ای غیر قانونی در یکی از محله های قدیمی تهران ساخته است. بعد از گذشت 5 سال به او اطلاع می‌دهند که به علت آنکه خانه در طرح اتوبان است باید آن را تخریب کنند و معادل آن مبلغ و یا خانه ای را به او ساکنین بپردازند و از آنجایی که این فرد این خانه را غیر قانونی ساخته است مبلغی به او تعلق نمی‌گیرد.

حال زمانی که ماشین لودر در حال تخریب خانه است، مادر این خانه ناله و نفرین را روانه مسئولین می‌کند و فرزند این خانواده که از مدرسه آمده است با دیدن گریه مادر و تخریب خانه به وسیله لودری که اکنون به نماد حاکمیت تبدیل شده است در ذهن خود تصویری منفی نسبت به نظام حاکم تجسم می‌کند، کودکی که دیگر در آینده نمیتوان به راحتی غبار بدبینی را از ذهن او پاک کرد. همان کودک شاید در آینده فردی بشود که برای خنداندن دوستش (در داستان قبلی)، به مردم آزار می‌رساند.

در اینجا پدر و مادر این خانواده کار غیر قانونی خود را حق مسلم خود می‌دانند و از طرفی علت تخریب این خانه را به درستی درک نکرده‌اند.

حال اگر پدر این خانواده، خانه خود را غیر قانونی نمی‌ساخت و از طرفی دیگر خود و خانواده‌اش را توجیه می‌کرد که با تخریب این خانه اتوبانی که مشکل ترافیک را حل می‌کند، احداث می‌شود، آیا باز هم اینچنین از مسئولین گلایه می‌کردند؟

البته در اینکه برخی از مسئولین در مواردی کوتاهی هایی را انجام می‌دهند شکی نیست و مردم باید حق خود را مطالبه کنند. اما چه خوب است که قبل از تصمیم گیری و اتهام قرار دادن مسئولین از خود بپرسیم که چه کسانی در پدیدآمدن این معضل شریک هستند و آیا آن مسولان کسی است غیر از پدر برادر و یا یکی از اقوام دورمان ؟

چه خوب است از خود بپرسیم که وقتی یک راننده تاکسی که پدر خودمان است، وقتی کرایه را بیشتر از نرخ مصوب از مسافر می‌گیرد، چه تضمینی وجود دارد که او زمانی که مسئول کشور می‌شود در حد اندازه خود حق مردم را پایمال نکند؟

درست است که مسئولان وظیفه دارند که برای خدمت گزاری تمام هم غمشان را برای مردم خرج کنند ولی چقدر خوب است که این جمله امام خمینی (ره) را همیشه در ذهن خود مرور کنیم که:«نگوئید این انقلاب برای ما چه کرد؟ بلکه بگویید ما برای این انقلاب چه کرده ایم؟»

اینجاست که متوجه میشویم که اگر افراد یک جامعه هر یک به وظایف خود عمل کنند و به فکر یکدیگر باشند یعنی مشکلات اجتماع را بر مشکلات شخصی خود ترجیح دهند یا به تعبیر دیگر منافع ملی را فدای منافع شخصی خود نکنند، فضای اجتماع به دور از هیاهو و جنجال رو به قانون گرایی و محبت پیش میرود و در نهایت آرامش را برای تک تک اعضای آن جامعه به ارمغان می‌آورد.

.............................................................


امام خمینی(ره) چطور بدون اینترنت تبلیغ کرد؟

 

امروز در محل کار بودم که ناگهان برق‌ها قطع شد و از آنجائیکه کار ما با اینترنت سر و کار دارد تا ساعتی که برق بیاید بیکار بودیم و با دیگر همکاران سرو کله می‌زدیم.

هر کسی از هر دری سخن میگفت یکی از مسائل سیاسی صحبت می‌کرد، دیگری در مورد ازدواج و دیگری از وضعیت حقوق و مزایا و...

یک ساعت گذشت و برق نیامد همه کلافه شده بودیم ،در میان حرف‌ها یکی گفت میبینید اگر ادیسون برق رو اختراع نمی‌کرد چی می‌شد؟

یکی از همکاران در جوابش گفت فضای سایبری هم وجود نداشت و ما میموندیم که چطور تبلیغ کنیم!

یکی از دوستان که تو این مدت کمتر صحبت میکرد گفت: حالا میفهمیم که پیامبراسلام بدون اینترنت چطور تونست دین اسلام رو ابلاغ و گسترش بده یا حتی امام خمینی تو عصر خودمون بدون امکانات چطوری تونست با کمک مردم انقلاب اسلامی رو جهانی کنه...

جمله این دوستمون همه رو به فکر فرو برد...

پیام اخلاقی:

۱-گاهی اینترنت و دیگر وسائل که همه وسیله ای برای تبلیغ هستند میشود هدف و این باعث میشود بدون داشتن این وسالئل کارمان لنگ می‌ماند.

۲-وقتی تحریم میشویم استعدادهایمان گـُـل می‌کند!

۳-به نظر حقیر رمز موفقیت امام خمینی(ع) اخلاص و تکلیف گرایی محض  است. امام معطل کسی یا چیزی نمیماند چرا که خودش را در هر شرایطی مسئول و مدیون می‌دانست.



دستم بشکنه اگر جنس چینی بخرم

تفاوت فرهنگ انسان دوستی در ایران و چین

این کلیپ وحشتناک رو ببینید

انیمشن فلش

 18 نفر از کنار این صحنه، بی خیال می گذرند

صحنه فجیع زیر گرفتن کودک چینی توسط دو خودرو و عبور ۱۸ عابر بی تفاوت از کنار آن دختر دو ساله چینی بعد از آنکه دو بار توسط دو ماشین زیر گرفته می شود، دچار مرگ مغزی شده و این در حالی است که مطابق تصاویر ضبط شده، 18 نفر از کنار این صحنه، بی خیال می گذرند. دیلی میل گزارش داد: حادثه مذکور در بازار گوآنکفو در منطقه هوآنگفی از توابع فوشان رخ داد.

.................

طبیعتا هربیینده ای از دیدن این صحنه بسیار متاثر می‌شود.

اما نکته بسیار تامل برانگیز، بی تفاوت بودن اکثر افراد این کارخانه در مقابل این صحنه دردناک است.

حال خودمان فکر کنیم که اگر در کشورمان ایران یک کودکی بر اثر حادثه ای در خیابان زخمی بشود و به زمین بیفتد ،همونطنان برای کمک به او چه کارهایی انجام میدهند.طبیعتا هیچ کس بی تفاوت نمینشینید و همه افراد از این صحنه متاثر میشوند و تا جائییکه امکان دارد به آن فرد کمک میکنند.

اما در این کلیپ در کمال ناباوری میبینیم که کودک ۲ ساله ای بر زمین افتاده است و بسیاری از افراد بی تفاوت از کنار آن میگذرند.علت این بی تفاوت بودن چیست؟

چرا در آن کشور ارزش های انسانی و حس همنوع دوستی دیده نمیشود؟

جواب سوال در یک جمله است، در دنیای غرب که موج های آن  به دنیای شرق هم کشیده شده است، اصالت بر اساس لذت و سود مشخص میشود.

در این اصالت ارزش های انسانی دیگران نادیده گرفته میشود و هدف وسیله را توجیه میکند.

در این کلیپ هر کسی به فکر کار خودش است و اصلا توجهی به دیگران ندارد چرا که در ملکه ذهنشان، کمک کردن به یک کودک را امری غیر عقلانی میدانند چرا که معتقدند تنها باید خود را دید و برای رسیدن به اهداف مادی خود هر مانعی را کنار میزنند، حتی آن مانع جان هم‌میهن و حتی خانواده خود باشد.

هدف از درج این مطلب این بود که باید خدا را شاکر باشیم که در مملکتی زندگی میکنیم که برای کمک به هوطنان خود از یکدیگر سبقت میگیرند.و این فرهنگ ، عبادت و ارزش محسوب میشود.

درست است که در کشورمان کمی نابسامانی در گرانی ها میبینیم. اما من کشورم را ثروت مندترین کشور دنیا میدانم چرا که بزرگترین ثروت یعنی حس همنوع دوستی را همیشه در دل خود دارند که این ارزش متعالی را از برکت قرآن و اهل بیت بدست آورده اند.

....................................................................

بعد نوشت:

دستم بشکنه اگر جنس چینی بخرم

 و این کارگرهای سنگدل چینی را خوشحال و کارگر های ماه ایرانی را بیکار کنم


نگاهی به جهره واقعی آمریکا

بدون عینک «آمریکا» چه رنگیه؟ 

چقدر خنده داره که آمریکایی ها گمان می‌کنند با ترور یکی از دانشمندان هسته ای میتوانند از پیشرفت ایران اسلامی جلوگیری کنند!

چقدر خنده داره که سازمان ملل در رابطه با از انقراض فلان حشره بیانیه صادر میکنه اما در مقابل کشته شدن هزاران زن و کودک بی گناه سکوت را بر فریاد ترجیح می‌دهد!

چقدر خنده داره که کشوری که مدعی حقوق انسان ها است با بیش از 50 هزار برده در کشور خود، رتبه نخست برده داری در جهان را به خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره کشوری که مدعی امنیت شهروندان است سالانه حدود ٣٠ هزار نفر در کشورش بر اثر حوادث مربوط به اسلحه جان خود را از دست می دهند!

چقدر خنده داره در کشوری که ادعای امنیت روانی در جهان است، سالانه ٣٢ هزار خودکشی در کشورش انجام می گیرد!

چقدر خنده داره تنها کشوری که از سلاح هسته ای استفاده کرده است این روزها خود را به عنوان مبارز علیه بمیب هسته ای معرفی می‌کند!

چقدر خنده داره کشوری که مدعی امنیت در جهان است  است بیشترین زندان و بالاترین زندانی را در جهان به خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره درکشوری که مدعی اخلاق در خانواده است، در هر دقیقع 39 فیلم مستهجن تولید میشود!

چقدر خنده داره که کشوری که مدعی گفتگو و دموکراسی است، جزو بزرگترین کشور تولید کننده تسهیلات نظامی به شمار می‌رود!

چقدر خنده داره که کشوری که مدعی آزادی حقوق دیگران است است، رکورددار تجاوز به عنف در جهان است!

چقدر خنده داره آمریکایی که مدعی حقوق خاواده ها است بالاترین نرخ طلاق در جهان را در کارنامه خود دارد!

چقدر خنده داره کشوری که مدعی حقوق کودکان است، بیشترین تجارت تصاویر مستهجن کودکان در فضای اینترنتی را در دست دارد!

چقدر خنده داره کشوری که مدعی احترام به حقوق زنان است با 100000 تجاوز در طول سال، بالاترین میزان تجاوز در بین کشورهای جهان راب خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره که کشوری که مهد دموکراسی است، سالیانه بالغ بر 12 میلیون جرم ثبت می‌شود که بالاترین میزان ثبت شده در میان کشورهای جهان است!

چقدر خنده داره که کشوری که ادعای حقوق بشر در جهان است این افتخارات را در کارنامه خود دارد:

1- شلیک بمب های هسته ای به دو شهرهروشیما و نازاکاکی و کشته شدن هزاران نفر.

2-حمله به عراق.

3-حمله به افغانستان.

4-پشتیبانی اسرائیل برای حمله به غزه  و جنوب لبنان و کشته شدن هزاران کودک و زن بی‌گناه دراین جنگ ها.

5-شکنجه افراد بی‌گناه در زندان ها گوانتامو و ابوغریب.

6-نقض حقوق بشر.

7-سرکوب و زندانی کردن افراد معترض درآمریکا (جنبش وال استریت).

8-قتل عام فرقه داوودیه.

9-حمایت از دیکتاتور های کشور مصر لیبی بحرین عربستان یمن و...

10-حمایت از گروه های تروریستی منافقین (عبدالمالک ریگی)(القاعده).

11-تولید فیلم های ضد اخلاقی برای جوانان جهان که نتیجه آن تزلزل در خانواده ها. افزایش خودکشی افسردگی اعتیاد و...

12-حمایت همه جانبه از رژیم جعلی  اسرائیل.

13-مداخله در کشورهای اسلامی.

14-جنایت نسبت به اقوام بومی در آمریکای لاتین.

15-اقدام به حمله نظامی به پایتخت ایران وبی نتیجه ماندن آن در صحرای طبس.

 16-حمله به هواپیمای ایرانی در خلیج فارس و مدال به فردی شلیک کننده موشک.

17-تهدید ایران به تهاجم نظامی در مقاطع مختلف.

18-تجاوز به حریم هوایی کشورهای مختلف از جمله ایران(پهپاد).

19-تلاش های برای تحریم اقتصادی ایران.

20-تلاش برای انزوای سیاسی ایران در مجامع بین المللی.

21-حمله به کشتی نفتی ایران در سال 67.

22-حمله به ایران و وقوع جنگ هشت ساله و حمایت از دیکتاتور عراق.

23-اقدام به کوتای مخملی در فتنه 88 در ایران.

24-کودتای 28 مرداد سال32 علیه دولت و چپاول سرمایه‌های ایران.

25-حمایت از رژیم دیکتاتوری پهلوی در ایران.

26-مخالفت با دستیابی ایران به انرزی هسته‌ای.

27-تحریم های پی در پی کشورایران.

28-کودتای نوژه.

29-تشکیل ساواک.

30-ترور دانشمندان هسته ای ایران.

و...

چقدر خنده داره که برخی، دل به تبلیغات رسانه‌ای آمریکا بسته‌اند و این واقعیات را نمی‌بینند!

حالا بگید آمریکا چه رنگیه؟

--------------------------------------

نکته: تمامی این آمارها مستند از سوی آمارهای رسمی بین المللی و همچنین مرکز آمار کشور آمریکا گرفته شده است .

اطلاعات بیشتر: http://www.barackobama.ir/files/en/news/2012/1/7/1382_283.pdf

حسن عبدالصمد


هروقت شایعه ای شنیدیم چه کار کنیم؟ 
و یا خواستیم شایعه ای را تکرار کنیم این فلسفه را در ذهن خود داشته باشیم:
 شایعه و مدیریت آن در سازمان

در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. 
روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت:سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟

سقراط پاسخ داد:"لحظه ای صبر کن.قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی."مرد پرسید:سه پرسش؟
سقراط گفت:بله درست است.قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش "حقیقت" است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟مرد جواب داد:"نه،فقط در موردش شنیده ام."سقراط گفت: بسیار خوب،پس واقعا نمیدانی که خبردرست است یا نادرست.
 
حالا بیا پرسش دوم را بگویم، که "خوبی" است، آیا آنچه را که در موردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟"مردپاسخ داد:"نه،برعکس…"سقراط ادامه داد: پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درموردآن مطمئن هم نیستی بگویی؟ مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
 
سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم "سودمند بودن" است. آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟ مرد پاسخ داد:"نه،واقعا…"
سقراط نتیجه گیری کرد:
 
اگرمی خواهی به من چیزی رابگویی که
نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است
پس چرا اصلا آن رابه من می گویی؟